علمِ امامان در اصول« الكافي » نمونه‏اي از براي چند و چون سازشِ حديث.. - صفحه 452

شدن باشد.
اينك اگر بگوييم: آن «همه چيز»، «همه چيز در حوزه دانستنى هاى لازم براى امام» است كه وى به آن علم دارد و آن گاه، علم او به امور ديگر و حوادث جزئى و اَعيان و افراد، به مرور افزوده مى شود، ديگر چنان تناقض و ناسازگارى اى در ميان نخواهد بود.
در خطبه اى از نهج البلاغة آمده است:
أيُّهَا النّاسُ! سَلُونى قَبْلَ أنْ تَفْقِدوُنِى، فَلأنَا بِطُرُقَ السَّمآءِ أعْلَمُ مِنِّى بِطُرُقِ الأرْضِ ، قَبْلَ أنْ تَشْغَرَ بِرَجْلِهَا فِتْنَةٌ تَطَأُ فِى خِطامِها وَ تَذْهَبُ بِأحْلاَمِ قَوْمِها.۱
محلّ سخن، عبارت «فَلأنَا بِطُرُقِ السَّمآءِ أعْلَمُ مِنِّى بِطُرُقَ الْأرْضِ» است. اين به چه معناست كه امير مؤمنان على عليه السلام به راه هاى آسمان، آگاه تر باشد تا راه هاى زمين؟ يك راه آن است كه بگوييم : اين عبارت، متضمّن نوعى شِگِرد ادبى و ترفند بيانى است و مراد، آن نيست كه حقيقتا امام عليه السلام آن را بيش از اين مى شناسد؛ بلكه با اين شِگِرد، تأكيد فرموده كه هر گاه به آسمان ـ كه دور از دسترس است ـ آگاه باشد، بالطّبع و بالتّبع، به زمين كه در دسترس تر است، نيكْ آگاه است، و اين، تعبيرى باشد براى تأكيد بر علم فراوان خويش. بعضى از شارحان نهج البلاغة ، اين راه را در شرح عبارت ياد شده پيموده اند. ۲ البتّه وجوه ديگرى نيز ذكر شده . ۳ وجهى كه در اين ميانه از منظر گفتگوى ما قابل توجّه است، تفسير كلام با تمسّك به همان ظاهر آن، بى تأويل و انصراف است.
احمد بن محمّد وبرى خوارزمى، از قديمى ترين شارحان نهج البلاغة، به صراحت، چنين خوانشى را تأييد كرده است. وى گفته :

1.نهج البلاغة، ترجمه سيّد جعفر شهيدى، ص ۲۰۶ (خطبه ۱۸۹) .

2.ر.ك: توضيح نهج البلاغة، شيرازى، ج ۳، ص ۱۵۷؛ معارج نهج البلاغة، بيهقى، ص ۷۰۶ .

3.ر.ك: الدّيباج الوضى، ج ۴، ص ۱۹۳۷ و ۱۹۳۸ ؛ إرشاد المؤمنين، ج ۲، ص ۴۵۷ .

صفحه از 468