قرآن ، با صفات و ويژگى هايشان و نه با ذكر نام متعارف آنها آمده است . ۱
امام خمينى رحمه الله نيز سخن نغزى دارند كه بايد قول فصل در اين زمينه به حساب آيد . ايشان مى گويد :
اگر كتاب الهى ، پر از نام اهل بيت و نام امير مؤمنان و اثباتِ وصايت و امامت ايشان ، با اسم بوده است [و سپس با تحريف ساقط شده] ، چرا خود امام على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام و نيز سلمان، ابوذر، مقداد، عمار و ديگر ياران امام على عليه السلام ، كه دائم بر خلافت امام على عليه السلام احتجاج مى كردند، هرگز به آن آيات احتجاج نكردند؟! چرا آنان به احاديث نبوى [در تفسير آيات] استدلال مى كردند ، با آن كه قرآن در ميان آنان بوده است؟! ۲
بررسى دسته دوم روايات
دسته دوم از اين روايات كه به طور كلى و بدون ذكر مصداق نقل شده و در ظاهر ، دلالت بر تحريف قرآن دارد، تنها يك مورد است كه در آن ، كلينى رحمه الله چنين نقل مى كند:
على بن الحكم عن هشام بن سالم عن أبى عبد اللّه عليه السلام قال: «إنّ القرآن الذى جاء به جبرائيل عليه السلام إلى محمّد صلى الله عليه و آله وسلم سبعة عشر ألف آية» . ۳
سند اين روايت ، صحيح و بنابه يك احتمال ، موثّق است . ۴ اين روايت ، با آن كه در نوك پيكان حمله به ثقة الاسلام كلينى و كتاب الكافى به طور خاص و شيعه به طور عام قرار دارد ، ۵ در يك مقاله (از دو مقاله ياد شده كه درباره روايات تحريف در كتاب
1.البيان ، ص ۲۳.
2.أنوار الهداية ، ص ۲۴۳ ـ ۲۴۷.
3.الكافى ، ج ۲، ص ۶۳۴، ح ۲۸.
4.مرآة العقول ، ج ۱۲، ص ۵۲۵. بنا به احتمال كه به جاى «هشام بن سالم» در سند حديث «هارون بن مسلم» باشد، حديث موثّق خواهد بود .
5.اُصول مذهب الشيعة ، ج ۱، ص ۲۴۶؛ الشيعة والقرآن ، ص ۳۱؛ الشيعة وتحريف القرآن ، ص ۶۸۶ .