كارگيرى هر قوّه نفس است.
خواجه نصير در اخلاق ناصرى مى نويسد:
هر فضيلتى را حدّى است كه چون از آن حد ، تجاوز نمايد ، چه در طرف غُلوّ و چه در طرف تقصير ، به رذيلتى ادا كند. پس به ازاى هر فضيلتى، رذيلت هاى نامتناهى باشد. حدّ وسط ، محدود بُود و اطراف نامحدود ... و از بعضى از اين اصناف رذايل، انواع امراض نفس ، حادث شود . ۱
پيدا كردن ويژگى هاى حدّ وسط براى هر نيروى نفس ، آن چنان دشوار است كه عالمان اخلاق ، پل صراط را به آن تأويل كرده اند! ۲ نراقى براى رهايى از اين تنگنا ، معتقد است كه در اخلاق بايد حدّ وسط نسبى يا اضافى را در نظر بگيريم ، نه حدّ وسط حقيقى را . وسط حقيقى ، آن است كه نسبتش به دو طرفْ يكسان باشد ، مانند عدد چهار نسبت به دو شش و همچنين مزاج معتدل حقيقى كه پزشكان ، وجود آن را منكرند. وسط نسبى ، آن است كه تحقّقش براى نوع يا شخص ، تا حد امكان ، به حدّ وسط حقيقى ، نزديكتر است و كمال لايق نوع و شخص به آن متحقّق مى شود، اگر چه به آن واصل نشود. پس نام گذارى به وسط (اگر چه وسط حقيقى نباشد) ، نسبت به اطراف آن است كه از وسط حقيقى ، نسبت به آن دورترند. و اين مانند اعتدال نوعى يا شخصى است كه طبيبان ، آن را اثبات كرده اند، و مراد از آن ، اعتدالى است كه فراخور هر نوع يا شخص است كه همان اعتدال اضافى و نسبى ناميده مى شود ؛ زيرا يافتن وسط حقيقى و پايدارى بر آن ، بسيار دشوار است . به همين جهت ، فضيلت به اختلاف اشخاص و احوال و زمان ها مختلف مى شود و چه بسا مرتبه اى از اعتدال و حدّ وسط نسبى با توجّه به شخص يا حال يا وقت معيّن ، فضيلت است و نسبت به غير آن ، رذيلت است. ۳
1.ر . ك : اخلاص ناصرى ، ص ۱۱۷ ـ ۱۲۲ .
2.علم اخلاق اسلامى ، نراقى ، ص ۱۳ .
3.ر . ك : همان ، ص ۱۰۷ ـ ۱۰۸ .