5. در روايات طولانى، تنها به ذكر موضع مورد حاجت، اكتفا كرده ام؛ البتّه به صورتى كه به معنا لطمه وارد نكند.
6. آنچه را كه خودم در ميان متون و يا در ترجمه افزوده ام، در ميان قلّاب (كروشه) قرار داده ام.
7. سعى شده است تا عنوان هاى در نظر گرفته شده براى هر مورد، داراى هماهنگى كلّى باشند؛ ولى به علّت تفاوت محتوا در هر مورد، عنوان ها نيز كاملاً يك دست و يكسان نيستند.
يك. نخستين قياس كننده ۱
قياس نزد حنفيان، يكى از ادلّه شرعى به شمار مى رود. ابوحنيفه (رييس حنفيان)، معاصر با امام صادق عليه السلام است. اين امام همام، از ابليس، به عنوان نخستين كسى كه از قياس بهره گرفته است، نام مى برد. شيعيان، با استناد به همين روايات، قياس در احكام شرعى را ممنوع و باطل مى دانند.
1. عبد اللّه قُرَشى گفت: ابوحنيفه بر أبو عبد اللّه [امام صادق عليه السلام ] ۲ وارد شد، پس ايشان به او فرمود :
«يَا أبَا حَنِيفَةَ! بَلَغَنِى أنَّكَ تَقِيسُ». قَالَ: «نَعَمْ». قَالَ: «لَا تَقِسْ فَإِنَّ أوَّلَ مَنْ قَاسَ إِبْلِيسُ حِينَ قَالَ:«خَلَقْتَنِى مِنْ نَارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ»۳، فَقَاسَ مَا بَيْنَ النَّارِ وَ الطِّينِ، وَ لَوْ قَاسَ نُورِيَّةَ آدَمَ بِنُورِيَّةِ النَّارِ عَرَفَ فَضْلَ مَا بَيْنَ النُّورَيْنِ وَ صَفَاءَ أحَدِهِمَا عَلَى الْاخَرِ»؛۴
1.ر. ك: منتهى المطلب، ج ۲، ص ۳۷۱ ؛ تهذيب الأحكام، ج ۱، ص ۱۶۰، ش ۴۵۸؛ وسائل الشيعة، ج۲، ص ۵۸۹ ، باب ۴۱، ش۳؛ علل الشّرائع، ج۱، ص۸۶ و ۸۹؛ تلبيس ابليس؛ ختام الغرر ؛ كتاب الأوائل ، ص ۵۱۵.
2.در تمامى مجموعه هاى روايى شيعه، مقصود از ذكر «أبى عبد اللّه » امام صادق عليه السلام است، مگر آن كه به نام امام حسين عليه السلام تصريح شود. اين نكته، در بسيارى از متون اهل سنّت، ناديده گرفته شده و در نتيجه، ميان احاديث امام حسين و امام صادق عليهماالسلام خلط شده است.
3.سوره اعراف، آيه ۱۲؛ سوره ص، آيه ۷۶.
4.الكافى، ج۱، ص۵۸.