و از ديگر سوي، مؤثرترين نتيجهاي که از قناعت براي مؤمن حاصل ميشود، بي نيازي است. حضرت علي عليه السلام در جاي ديگر، به اين مطلب اينگونه اشاره کردهاند: « ثمرة القناعة الغناء (همان: ص392 ح 9044).» بي نيازي در اين جا، نوعي حس و ادراک است، يعني نسبت به آنچه که خدا برايش مقدرکرده است، قناعت ميکند. در واقع، احساس بي نيازي خود را از مازاد حق و تقديرش اعلام ميدارد و همين احساس، او را به رضامندي از وضعيت کنونيش سوق ميدهد.
لذا «المؤمن قانع بما رزقه الله» بدين معناست که مؤمن به آنچه که خداوند بر اساس قوانين مذکور روزيش کرده، راضي است و در راه کسب مال حلال تلاش ميکند؛ بدون آنکه حرص يا بخل بورزد و با اين عملکرد، زندگي پاک و آرام و بدون دغدغهاي را براي خود مهيّا ميسازد.
موقعيت پنجم: دشمني
يکي ديگر از موقعيتهايي که مؤمن در زندگي خود با آن روبرو ميشود و وقوع آن اجتناب ناپذير است، موقعيت دشمني است. الأعداء جمع کلمه العدو از ريشه ع د و به معناي کسي است که «در امري که شايستگي بسنده کردن در حدود آن را داشته، پا را فراتر گذاشته و تجاوز و دخالت در آن امر کرده است (کتاب العين: ج2 ص213).» همه عملکردها و رفتارها، براي خود حد و مرزي دارند که اگر به آن حدود تعرض شود، در حق آن، دشمني روا شده است. حال که اين امور، مربوط به جنبههاي شخصيتي يک انسان است، پس تعرض به اين حدود، تجاوز به شخصيت يک انسان به شمار ميرود. اين ويژگي و خصلتي که دشمن دارد (تجاوز)، براي زندگي هر انساني خطرات فراواني را ايجاد ميکند که واکنش انسان مؤمن ميتواند اين خطرات را به حداقل خود برساند.
پس اين موقعيت، ويژگي خطرناکي دارد که تنها واکنش مناسب در برابر آن ميتواند از اندازه آن بکاهد و حتي آن را از بين ببرد. در ذيل به تفصيل درباره اين واکنش، سخن ميگوييم.
واکنش: عدم ظلم
امام صادق عليه السلام مؤمن را به ظلم نکردن در حق دشمن خود سفارش کردهاند. اين توصيه، براي ما خيلي عجيب و بعيد به نظر ميآيد. چرا مؤمن نبايد به دشمن خود ظلم کند، در حاليکه دشمن با تعدي و تجاوز خود و يا حتي با اخلاق و رفتارش به او ظلم کرده است؟! قبل از ورود در بحث، نکتهاي را بايد مدّنظر قرار داد و آن اينکه دشمن مؤمن، يا با ايمان است که ميتواند با او رابطه