بررسی ديدگاه‌‌های رجالی اهل سنت درباره جابر جعفی - صفحه 201

شايان ذکر است در موارد اندکي برخي از رجال شناسان سني، با علم به شيعه بودن راوي حکم به صحت روايات او کرده‌اند؛ براي نمونه ابان بن تغلب کوفي (م 141ق) قاري، مفسر، فقيه، محدث، اديب، لغوي و نحوي نامدار، از شاگردان و اصحاب خاص امام سجاد، امام باقر و امام صادق عليهما السلام ۱ را توثيق نموده و به صدق وي در رواياتش گواهي داده‌اند ۲ . اما با وجود اين، بعضي ديگر از علماي رجال اهل تسنن، توثيق يک شيعي چون ابان بن تغلب را برنتافته و او را با ذکر عباراتي چون «مذموم المذهب، مجاهر زائغ» ۳ ، «کان فيه غلو في التشيع» ۴ تضعيف نموده و يا چون بخاري از نقل احاديث وي پرهيز کرده‌اند ۵ .

کتابنامه

ـ ابو حنيفة حياته وعصره، آراؤه و فقهه، محمد ابو زهره، قاهره: دار الفکر العربي، چاپ جديد، 1991م.
ـ احکام القرآن، ابو بکر احمد بن علي رازي جصاص، به کوشش: عبدالسلام محمد علي شاهين، بيروت: دار الکتب العلمية، چاپ اول، 1415ق.
ـ احوال الرجال، ابو اسحاق ابراهيم بن يعقوب جوزجاني، به کوشش: سيد صبحي بدري سامرايي، بيروت: مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1405ق.
ـ الاخبار الطوال، ابو حنيفه احمد بن داوود دينوري، به کوشش: عبدالمنعم عامر و جمال‌الدين شيال، قم: منشورات الرضي، 1368ش.
ـ الاربعين في امامة الائمة الطاهرين، محمد طاهر بن محمد حسين قمي شيرازي نجفي، به کوشش: سيد مهدي رجايي، قم: سيد مهدي رجايي، چاپ اول، 1418ق.
ـ الارشاد، ابو عبد الله محمد بن محمد بن نعمان، بغدادي مشهور به مفيد، بيروت: دار المفيد، چاپ دوم، 1414ق.
ـ ارشاد القلوب، حسن بن ابي الحسن علي بن محمد ديلمي، قم: منشورات الشريف الرضي، 1412ق.
ـ الاستيعاب، ابن عبد البر ابو عمر يوسف بن عبد الله، به کوشش: علي محمد بجاوي، بيروت: دار الجيل، چاپ اول، 1412ق.
ـ الاصول الستة عشر، قم: دار الشبستري للمطبوعات، چاپ دوم، 1405ق.
ـ الاعلاق النفيسة، ابن رسته ابو علي احمد بن عمر، ليدن: بريل، 1967ق.
ـ الاعلام، خيرالدين زرکلي، بيروت: دار العلم للملايين، چاپ پنجم، 1980م.

1.. رجال النجاشي، ‌ص ۱۰ ـ ۱۳.

2.. الطبقات الکبري، ج ۶، ‌ص ۳۶۰؛ العلل، ج ۳، ‌ص ۲۸۴؛ الجرح والتعديل، ج ۲، ‌ص ۲۹۶، ۲۹۷؛ الثقات، ج ۶، ‌ص ۶۷؛ الکامل في ضعفاء الرجال، ج ۱، ‌ص ۳۸۹، ۳۹۰؛ تاريخ اسماء الثقات، ‌ص ۳۸، ۳۹؛ الکاشف، ج ۱، ‌ص ۲۰۵.

3.. پيرو مذهب بدنام و منحرف؛ احوال الرجال، ‌ص ۶۷.

4.. در او غلو در تشيع وجود دارد؛ الضعفاء الکبير، ج ۱، ‌ص ۳۶، ۳۷.

5.. تهذيب الکمال، ج۲، ‌ص ۶ ـ ۸.

صفحه از 210