را دربردارد. و همين است که موجب وهن و سستي در تصحيحات علاه در الخلاصة شده است؛ چرا که از اين قبيل اشتباهات در آن زياد به چشم ميخورد. ۱
جهت تأييد ديدگاه علما در اين خصوص، در اين دو جمله علامه در الخلاصة بيانديشيد:
طريق ابنبابويه الي ... أبي مريم الأنصاري صحيح و إن کان في طريقه أبان بن عثمان و هو فطحي ۲ .
«طريق ابنبابويه الي ... معاوية بن شريح و إلي سماعة، صحيح» در صورتي که ميدانيم در طريق مذکور، «عثمان بن عيسي» قرار دارد که وي، واقفي و از سردمداران اين جريان است. چطور ميشود که شخصي غير امامي در سندي قرار گيرد، ولي آن سند همچنان صحيح باشد؟! اين مطلب نشانگر آن است که علامه، همچنان «صحيح» را در معناي سابق خويش به کار ميبرده است.
اين که با وجود راويان مجهول بسيار در طرق تصحيح شده، علامه، حکم به صحت آنها داده، ديگر مؤيدي است که ميتوان از آن برداشت کرد که ايشان، صحيح را در معناي قدمايياش استعمال کرده است، نه معناي اصطلاحياش.
سومين اشکالي که به اين قاعده وارد ميشود، اين است که در ميان اين طرق، حتماً اشخاص مجهولي وجود دارند. پس با وجود اين دسته، چگونه ميتوان حکم به وثاقت طريق کرد؟! در توضيح مطلب، ميگوييم: چطور ميشود گروهي از راويان، براي علماي متقدم ـ که به عصر ائمه و روات نزديکتر بوده و امکان دستيابي به منابع روايي و رجالي اوليه برايشان ميسر بود و هم در رجال، خبرهتر بودهاند ـ مجهول بوده، ولي علامه حلي شرح حال آنها را دانسته، آنها را کاملاً شناخته است، به طوري که حکم به وثاقت ايشان مينمايد؟! پس، اين امر، خود نشان از آن دارد که علامه حلي، براي تصحيح اين اسناد، از قرايني کمک گرفته است؛ قرايني که بدون نياز به دانستن وثاقت تک تک راويان، اطمينان به صدور روايت از معصوم عليهم السلام را برايمان ايجاد نمايد. اين، همان معناي «صحيح قدمايي» است.
صاحب سماءالمقال نيز ميگويد:
و يضعف حديث تصحيح العلامة، بأن مقتضي صريح کلام العلامة، اختلاف حال رجال الطرق وأنهم بين مجاهيل وغيرهم، وأنه جري علي تصحيح طرق الشيخين فيما لم يکن رجال الطرق من المجاهيل، فکيف يصح الحکم بوثاقة رجال الطرق علي الإطلاق. ۳
يکي ديگر از علل ردّ توثيقات و تصحيحات علامه حلي، اشتباهات زيادي است که ايشان در ترجمه راويان مرتکب شدهاند. و طبق قاعده «إذا جاء الاحتمال، بطل الاستدلال» ديگر نميتوان، بر نظريات علامه پافشاري کرد. پُر واضح است که کثرت تصانيف و اشتغالات بسيار، دقت در ايراد مطالب علمي را
1.. الرسائل الرجالية، ج ۱، ص ۳۵۲.
2.. گرچه علامه حلي در اين قسمت، نسبت فطحي بودن را به ابان بن عثمان داده است، ولي مي بينيم که ايشان در ترجمه ابان، وي را ناووسيه دانسته است. آنجا که ميگويد: «كان أبان من الناووسية ... فالأقرب عندي قبول روايته و إن كان فاسد المذهب» با نگاهي به کتب رجالي درمييابيم که هيچ کدام از رجاليون شيعه، نسبت فطحي بودن را به ابان بن عثمان ندادهاند و تنها مرحومکشّي است که در اين عبارت، وي را ناووسيّ خوانده است: «كان أبان من أهل البصرة و كان مولي بجيلة و كان يسكن الكوفة و كان من الناووسية» (رجال الکشي، ص۳۵۲) که به احتمال زياد در اين عبارت تصحيف رخ داده است. عدم ذکر چنين نسبتي از سوي رجاليون بزرگي چون نجاشي و شيخ طوسي، و همچنين روايات وي از امام کاظم عليه السلام مؤيد اين مطلب است.
3.. المقال في علم الرجال، ج ۲، ص ۴۱۷.