أما تصحيح العلامة أو غيره للطريق فهو اجتهاد منه ۱
لذاست که ايشان هنگام بررسي اعتبار يا عدم اعتبار توثيقات متأخرين، پس از ذکر ادله و مثالهاي مختلف مينويسد:
و عليه، فلايعتد بتوثيقاتهم بوجه من الوجوه. ۲
مرحوم کلباسي نيز مؤيد اين مطلب است:
و التحقيق أن يقال : إنه لا حاجة إلي توثيقاته غالبا، کما لا وثوق إليها کل الوثوق.
و در ادامه به ذکر دليلي متقن براي اين نظريه ميپردازد. مينويسد:
فلأن کثيراً من توثيقاته، مبنية علي الاجتهاد في ترجيح الأقوال في الأحوال، وتميز المشترکات في الأشخاص ۳ .
مرحوم تفرشي (صاحب نقد الرجال) و استادش شيخ تستري نيز از کسانياند که علامه مامقاني، قول به عدم اعتبار را به ايشان نسبت داده است.
3. بين نظريه اعتبار و نظريه عدم اعتبار توثيقات متأخرين، نظريهاي ديگر مطرح شده و آن اين که: گرچه اين توثيقات، وثاقت راوي را نميرساند، ولي موجب حُسن حال راوي و در نتيجه حَسَنه شدن روايت ميشود. يکي از مؤلّفين در اين زمينه مينويسد:
و تثبت وثاقة الراوي أو « حُسن حاله» بنص احد اعلام المتقدمين عن زمن الشيخ الطوسي، کالشيخ منتجب الدين و ابن شهرآشوب و ابن داود و علامه حلي و ... . ۴
در سطور پيشين نيز گذشت که برخي از دانشمندان رجالي، تصحيحات علامه حلي را موجب حُسن حال راوي ميدانستند.
ريشه اختلاف
براي پي بردن به ريشه اختلاف، بايد به سراغ مباني اصلي اين عالمان رفت. اصليترين مبنايي که يک عالم رجالي اتخاذ ميکند، «دليل حجيت قول رجالي» است؛ به اين معنا که چرا و از چه بابي ميتوان به اقوال علماي رجال استناد و اعتماد کرد؟
علمايي که به توثيقات متأخرين اعتباربخشي کردهاند، معمولاً دليل حجيت قول رجالي را يا از باب «خبره بودن ايشان» ميدانند و يا از باب «وثوق و اطمينان به اقوال آنها» ميپندارند. برخي نيز از باب «انسداد» بدان تمسک کردهاند.
1.. معجم رجال الحديث، ج ۲، ص۲۵۶.
2.. لازم به ذکر است که ايشان يک دسته از توثيقات اين گروه از دانشمندان را معتبر ميشمرد؛ آن هم توثيقات ايشان در حق همعصران خود و يا عالماني که در عصري نزديک به عصرشان زندگي ميکردهاند. چرا که اين نوع توثيق، مبتني است بر حسّ و مشاهده (معجم رجال الحديث، ج۱، ص ۴۵).
3.. المقال في علم الرجال، ج ۱ ص ۲۲۴ ـ ۲۳۱.
4.. المدخل الي علم الرجال و الدراية، ص ۸۳ .