مشترک در دومين منطقه (PCL). ۱ او نوه عبد اللّه بن عمرو بود و صحيفه متأخران را به ارث برده بود. گاه اين گونه از او انتقاد ميشد كه صحيفه را صرفا «يافته است» نه اين كه آن را از پدرش «شنيده» (و سماع) كرده باشد. ۲
در عين حال منتقدان بومي حديث، از حفظ كردن احاديث را همراه با عراقيان، ب ويژه بصريان، ميپذيرفتند. آنها [پذيرش] «صحيفه ها» را نوعي گرايش به همراهي با شام ۳ و مكه و يمن ۴ مي انگاشتند. البته اين صحف به شدت از سوي مخالفان كتابت حديث رد و طرد ميشد.
در مكه يكي از حاميان نگارش حديث مجاهد ۵ (م 104ق) بود، آمده كه وي يكي از كتب (هيپومنماتاي) خود را به يكي از شاگردانش براي نسخه نويسي داده بوده است. ۶ يک نسل بعد، ابن جُريج مكي ۷ (م 152ق)، [همراه با] سعيد بن أبي عروبة، يكي از متقدم ترين مؤلّفان اثر [به سبک] مصنف ۸ ميباليد كه: «هيچ كس همچون من مجموعه حديثي مكتوب گردآوري نكرده است (مَا دَوَّن العِلمَ تَدوِيني أحَدٌ).» ۹ تقريبا در همين زمان است كه بصريان سعيد بن عروبة را به سبب نداشتن حتي يک كتاب ميستودند.
البته در مكه مخالفاني با حديث مكتوب وجود داشتند، و حاميان حديث مكتوب در اين شهر هيچ جبهه متحدي را تشكيل نمي دادند، همانگونه كه حاميان روايت شفاهي در بصره براي مدتي طولاني چنين بودند. مشهورترين حاميان مكي حديث شفاهي عمرو بن دينار (م 125ق) بود. علي بن المديني خود را جزو «حفاظ» مهم شش گانه در ميان جماعت پيامبر مي دانست (و در ميان پنج تن ديگر، دو تن بصري، دو نفر كوفي و زُهري هم مدني! بود). ۱۰ اما نقل شده كه عمرو بن دينار به شاگردش سفيان بن عُيَنية اجازه داده كه «اطراف» را بنگارد. ۱۱
كمترين مخالفت با نگارش حديث در يمين به چشم ميخورد. همّام بن [236] مُنَبِّه يميني ۱۲ (م حدود 101ق) مؤلّف صحيفه اي است كه (در قالب روايت هاي متأخر آن) بر جا مانده و نسخه نويسي (و تنقيح)
1.. تقييد العلم، ص ۷۴ ـ ۸۲ ، همان، ص ۶۸، ۶۹ ، همان، ص ۸۲ ـ ۸۴ .
2.. تهذيب التهذيب، ج ۸ ، ص ۴۴ به بعد، به ويژه ص ۴۷، ۴۸؛ ميزان الاعتدال، ج ۳، ص ۲۶۴ به بعد؛ تأويل، ص ۹۳.
3.. تقييد العلم، ص۵۳، ح ۹، ص ۵۴، ح ۲۰.
4.. همان، ص ۵۴، ح ۱۱.
5.. GAS، ج ۱، ص ۲۹.
6.. تقييد العلم، ص ۱۰۵.
7.. GAS، ج ۱، ص ۹۱.
8.. علل، ص ۳۴۸.
9.. تهذيب التهذيب، ج ۶، ص ۳۵۸.
10.. تهذيب التهذيب، ج ۴، ص ۱۹۵، ذيل سليمان بن مهران أعمش.
11.. طبقات، ج ۵، ص ۳۵۳.
12.. GAS، ج ۱، ص ۸۶.