روشهاي مجلسي در جمع روايات متعارض
با ملاحظه عملکرد علامه مجلسي در حل تعارض روايات متعارض در بحار الأنوار ميتوان دريافت که وي در اين مقام، بيشتر، از روش علاج ثبوتي بهره جسته است؛ يعني بيشتر، بدون آوردن دليل و برهان، به بيان احتمالات متعدد در جمع اخبار پرداخته و سعي کرده است تمام احتمالاتي را که خود دور از ذهن نميداند، مطرح کند و در حقيقت، به جمع روايات و توجيه آنها بپردازد؛ گو اين که در موارد معدودي نيز در حل تعارض روايات و جمع بين متعارضين، به دلايل علمي مورد نظر خود اشاره کرده است. ۱
علاوه بر اين، مجلسي، به طور معمول، احتمالات متعددي را در مقام ايجاد سازگاري مفهومي ميان روايات متعارض مطرح ميکند و در بيان آنها به ترجيح احتمالي بر ديگر احتمالات قائل نيست و به اين وسيله، در حقيقت، داوري را به محقّقان واگذار ميکند؛ از اين رو، ما در اينجا به مهمترين روشهاي مؤلّف بحار الأنوار در مقام جمع روايات متعارض بر اساس آنچه خود در اثناي توضيحات فقهالحديثي آورده، اشاره ميکنيم و تأکيد ميکنيم که مجلسي تقريباً در کنار تمام آنها، احتمالات ديگري را نيز مطرح کرده است که مجال پرداختن به آنها در اين نوشتار وجود ندارد:
1.حمل لفظ بر مجاز
حقيقت، لفظي است که در معناي وضعي خود به کار رفته و مجاز لفظي است که با داشتن رابطهاي با معناي حقيقي، در غير معناي وضعي آن استعمال شده است و قرينهاي بر عدم استعمال آن در معناي حقيقي وجود دارد. اين رابطه ميتواند مشابهه يا غير آن و لفظي يا حالي باشد. ۲
استفاده معصومان عليهم السلام يا راويان سخن آنان از الفاظ و تعابير خاص بر سبيل مجاز، گاهي موجب تعارض ظاهري برخي از روايات با همديگر شده است؛ بدون آن که تعارض واقعي ميان آنها وجود داشته باشد. مجلسي نيز به اين امر توجه داشته و تعارض برخي روايات را بر اين اساس، حل کرده است:
مجلسي دو روايت در باره علم خداوند از کتاب التوحيد مطرح كرده است: در روايت اول، امام صادق عليه السلام فرموده است: «علم از کمال خداي تعالي است». در روايت ديگر، خطاب به حمران آمده است: «علم مانند دست توست». ۳
مجلسي، پس از نقل نظريات دانشمندان در باره اين دو روايت، ميگويد: در اين روايت، مجاز رخ داده است و منظور اين است که همانطور که دستْ آشکارترين عضو انسان است، معلومات نيز در نزد خداوند چنين ظهوري دارد. دليل او در اثبات مدعاي خود، مثلي در نزد عرب است که بيانگر همين معناست. مجلسي، به صورت تلويحي، نظريات دانشمندان در ذيل روايت را رد کرده و معتقد است آنان در اين باب دچار تکلف شدهاند. ۴
1.. به عنوان نمونه، ر.ک: بحار الأنوار، ج۶۳، ص۳۸۷.
2.. ر.ک: جواهر البلاغة، ص۲۵۳.
3.. ر.ک: بحار الأنوار، ج۴، ص۸۳.
4.. همان، ج۴، ص۸۴؛ نمونه ديگر، ر.ک: همان، ج۶۳، ص۲۳۶ ـ ۲۳۷.