کاربرد اين آيه در شناخت مفهوم و قلمرو مصاديق «راسخان» مفيد به نظر ميرسد و ميتوان از آن چنين برداشت کرد که رسوخ در علم، لزوماً به معناي تام و مطلق کلمه ناظر نيست و نسبت به عالماني نيز که بهطور نسبي و ناقص از دانش بهرهمندند، قابل اطلاق است. با اين وجود، ممکن است گفته شود که «العلم» در تعبير «الراسخون في العلم» در آيه سوره نساء ناظر به علم تأويل قرآن نيست، بلکه به دانش خاص و معهودي که از عالمان اهل کتاب نسبت به رسالت پيامبر خاتم انتظار ميرفت، مربوط است؛ بر خلاف آيه سوره آل عمران که ميتواند به معناي مطلقي شامل دانش تأويل ناظر باشد. اما بايد خاطرنشان ساخت که با صرفنظر از دليل اين تفکيک، آنچه در بيان برخي مفسران مايه اختصاص معناي راسخان در علم به معصومان شده است، غير از روايات، تأکيد بر معناي لغوي «رسوخ» است. ۱ در حالي که اين واژه در هر دو آيه در سياق واحدي بهکار رفته است و اگر استعمال آن در آيه سوره آل عمران فقط مفيد معناي تام و کامل رسوخ باشد ـ که فقط شايسته معصومان است ـ استعمال آن در آيه سوره نساء ـ که به عالمان اهل کتاب مربوط است ـ توجيهي نخواهد داشت.
حال، با نگاهي به روايات فريقين ـ که پيشتر گزارش شده ـ درمييابيم که در روايات اهل سنت، وصف مزبور در باره برخي صحابه چون ابن عباس و زيد بن ثابت ـ که به دانشهاي قرآني شهرت يافتهاند ـ مطرح شده است. اما در روايات شيعي، اين وصف تنها بر پيامبر و اهل بيت معصوم ايشان اطلاق شده و از ظاهر برخي روايات، حصر اين مفهوم در آن مصاديق نيز برميآيد؛ چنان که در روايت امام علي عليه السلام تطبيق آن بر ديگران نفي شد.
در اين باره به نظر ميرسد، با توجه به شواهد گذشته در مفهوم رسوخ در علم، تعابير روايي مزبور قابل حمل بر مصاديق کامل مورد نظر آيه است و صحت اطلاق آن را بر مصاديق و مراتب پايينتر نفي نميکند؛ چنان که اساساً مفاهيمي چون علم و ايمان در قرآن و روايات به معناي کامل کلمه تنها بر پيشوايان معصومي که در علم و ايمان آنان هيچ جهل و خللي راه نمييابد، قابل تطبيق است، اما اين امر مانع صدق آن مفاهيم بر مراتب پايينتر نيست. ۲
بر اين اساس، مثلاً در آيه 29 سوره فاطر: (إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء( ؛ خشيت الهي عالمان، در هر رتبهاي به ميزان علم و معرفت الهي آنهاست؛ کساني که بهره بالايي از علوم الهي دارند، از مرتبه بلندي از خشيت نيز برخوردارند و کساني که به مراتب پايينتر علوم الهي موصوفاند، بهره آنان از خشيت نيز به همان ميزان است.
حال، مفهوم «راسخان در علم» نيز به معناي کساني که هم در بُعد سلبي هرگز از حدّ و حريم علمي تجاوز نميکنند و هم در بُعد ايجابي در حد اعلاي علم و دانشاند و به همه علوم قرآني اشراف دارند، تنها بر پيشوايان معصوم قابل تطبيق است و تصوّر چنين منزلتي براي ديگران خطاست و تعابير حصري برخي روايات نيز ناظر به اين معناست. اما در پرتو رهنمودهاي پيشوايان، ميتوان مراتبي پايينتر از رسوخ در علم را براي عموم دانشمندان قرآني در نظر گرفت که به ميزان رسوخ در علوم الهي و قرآني، به معناي ايجابي از دانش تأويل آگاهاند و به معناي سلبي از ورود به عرصههاي ناپيمودني حذر ميکنند.
1.. ر.ک: روششناسي تفسير قرآن، ص۲۵۶.
2.. ر.ک: الميزان، ج۳، ص۶۶ ـ ۶۷؛ التمهيد، ج۳، ص۴۷ ـ ۴۸.