طبيعى است که از بيانات رمزگونه و اشاره اى، تصورى درست و يا تصديقى منطقى براى مخاطبان حاصل نمى شود. بيان اجمالى در سده اول، تنها به جهت آشنايى و ايجاد خراش هاى ذهنى در اذهان بزرگان شيعه بوده است.
ب. در نيمه اول سده دوم
با توجه به حوادث سياسى، ناآرامى ها و...، انتظار قيام قائم آل محمد در ميان شيعيان شکل
گرفت. صادقين عليهما السلام از فرصت پيش آمده براى معرفى قائم خوب استفاده کردند. در لابهلاى
معرفى مهدى، به پيش آمدهاى قبل و بعد از قيام نيز پرداخته شد، که از آن جمله مسأله غيبت و زواياى ناپيداى آن است.
اگر چه روايات متعدد اين دو امام نشان از شيوع مسأله غيبت دارد، اما همچنان به عنوان يک سرَّ درون گروهى است که نبايد فاش شود.
از شيوه تعامل راويان اين دوره مى توان دريافت که نگاه آنان از يک تصور اجمالى از غيبت فراتر رفته است، ولى هنوز تا در تفصيلى آن فاصله دارند.
ج. در نيمه دوم قرن سوم
با زندانى شدن امام کاظم و دور از دسترس بودن ايشان، مى رفت که شيعه، به تدريج، با غيبت آشنا شود و نه تنها دانشمندان بزرگ عصر امام کاظم و امام رضا از مسأله غيبت آگاه بودند، بلکه بخش هايى از عموم شيعيان نيز با مسأله ضرورت غيبت قائم آشنا شده بودند.از گزارش ها چنين بر مى آيد که امام رضا حتى در جلسات عمومى در خراسان ـ که حتماً جاسوسان حکومتى هم حاضر بوده اند ـ از مهدى، قيام و غيبت ايشان سخن به ميان آورده اند.
با توجه به ادعاى باطل واقفيان، در اين دوران، غيبت امام کاظم، زمينه خوبى براى نشر روايات صحيح غيبت توسط انديشمندان اماميه پيش آمد.
د. در دوران ائمه متاخر عليهم السلام (نيمه اول سده سوم هجرى)
بخش قابل توجهى از جامعه شيعه به خوبى با مسأله غيبت آشنا شده بودند.روايات اين دوران شيعه را براى غيبت آماده مى کند و «غيبت» را بسيار «قريب الوقوع» معرفى مى کند.
بيانات متعدد امام هادى کاملاً مبين آن است که غيبتى در راه است و آن پس از امامت امام بعدى است، و آن حضرت در برهه هاى مختلف از غيبت جانشينِ جانشينش سخن مى گفت.
در دوران امام عسکرى شيعيان فهيم خود به اين نتيجه رسيده بودند که امام نبايد در مرآ و منظر عموم باشد؛ چه اينکه ائمه متأخر، همگى، در سنين جوانى به شهادت رسيده اند و از سوى ديگر،
شيعه آموخته که مى تواند بدون حضور ظاهرى امام آموزه هاى دينى اش را از وکيلان و عالمان
دينى بياموزد.
بنا بر اين، با توجه به آمادهسازى هاى ائمه، پس از شهادت امام حسن عسکرى عليه السلام و وقوع غيبت، جامعه شيعه، بدون هيچ تزلزل جدى و انشعابات متعدد، به خوبى غيبت را پذيرفت.