احاديث و حتى آيات قرآنى به انسان شناسى و زن شناسى پرداخت كه سند حديثْ يقينى ، و دلالت حديث و آيه ، انكارناپذير باشد . با هر خبر صحيح و هر ظهورى نمى توان نتايجى را در اين مقوله ها به دين نسبت داد ؛ زيرا در اين حوزه ، نه شرعْ تعبد دارد و نه عُقلا تعبدى دارند .
براى مثال ، اگر فردى بسيار متدين و پارسا (كه زبانش از هر دروغ پيراسته است ، و به قول عالمان رجال ، از «ضبط» و «وثاقت» لازم برخوردار است) ، يك مسئله رياضى را حل كند و بگويد درست حل كرده ام ، اين گفته قطع آور نيست و به آن اعتنا نمى شود ، بلكه بايد براى قبول درستى حل مسئله ، آن را آزمايش كرد . در صورتى كه اگر همين فرد ، هر خبرى را در حوزه زندگى روزمره نقل كند ، بدان اعتنا مى شود . سرّ امر در اين است كه در صورت نخست ، دنبال واقع هستيم و عُقلا و شرع ، تعبدى ندارند ؛ اما در صورت دوم ، در امور اعتبارى و زندگى ، عقلا با اعتبار و تعبدْ زندگى مى كنند و شرع نيز همان شيوه را مى پذيرد .
چنين رواياتى ، يا بايد متواتر بوده ، در دلالتْ نص باشند ، يا در سند و دلالتْ قراين يقين آورى بر آنها اقامه شود ، تا بتوان به استنتاج دست زد . البته اين بدان معنا نيست كه هر خبر غير متواترى را طرد كنيم و نسبت كذب و جعل به آن بدهيم . طرد روايات غير متواتر و غير نص ، تا زمانى كه با دليل عقلى قطعى مخالفتى نداشته باشند ، جايز نيست ؛ همان گونه كه براساس چنين احاديثى نمى توان به رأى دين در اين حوزه ها دست يافت .
8 . بررسى واژه ها در فرهنگ زمان صدور
يكى از امورى كه در تفسير نصوص دينى بايد منظور گردد ، اين است كه واژه ها در بستر شكل گيرى و زمان خود قرار گيرند ، و بعد تفسير شوند ، يا به نمونه هاى مشابه در ساير نصوص مراجعه گردد؛ وگرنه نمى توان واژه ها را در شرايط امروزى تفسير كرد.