اين كه شيمى و حتى تعداد عناصر را هم از قرآن و حديث بگيريم ، يا اين كه اگر علم هم كارى انجام داده ، نمونه هايش را با قرآن و روايات تطبيق دهيم. به نظر من ، اين نوع علم دينى ، با اين تفسير مشكل دارد و به خاطر همين شديدا طرد شده است؛ زيرا اگر سراغ معجزات برويد ، مى گويند اين خوب است ، ولى به هر حال تا علم نگفت ، شما اصلاً متوجه آن نشديد . پس اين علم بود كه بار اوّل گفت و بقيه اش را هم همان طور كه تا حالا علم به دست آورده ، پيدا خواهد كرد؛ يعنى اين مبنايى نيست كه از شما قبول بكنند. چيزى كه در علوم طبيعى روشن شده ، مى توانيم در علوم انسانىِ متأثر از آن هم ببينيد. نيز خيلى از موارد كه در علوم طبيعى صحبت از يافته هاى علمى مى شود ، اين ها واقعا يافته هاى علمى نيست ، بلكه چيزهايى است كه بر علم سوار مى شود. البته كار علمى در سطح زندگى روزمره ، مثل اين كه چطور راديو بسازيد ، چگونه تلويزيون درست كنيد ، چگونه ماهواره بفرستيد به فضا و... ، دينى و غيردينى ندارد. تكنيك است و شما اطلاعاتى از قوانين طبيعت يافته ايد و اين ها را به كار مى بريد و با همين هم ، خيلى كارها انجام مى دهيد. ولى وقتى سراغ سطوح بنيادين مى رود ، مثل مبدأ جهان ، منشأ انسان ، حيات ، شعور ، روح و... ، آن وقت علم نمى تواند در اين جا قاضى باشد؛ زيرا نمى تواند بگويد كه چيزى غير از من نيست. علمى كه مبتنى بر حواس است ، نمى تواند بگويد چيزهاى غيرمادّى وجود ندارد و بنابراين ، بسيارى از اين استنتاجاتى كه از علم گرفته شده ، اين ها واقعا علم نيست ؛ بلكه بر مفروضات فلسفى ، ايدئولوژيكى ، ضدّ دين يا طبيعت گرايانه مبتنى است كه بر علم سوار شده است. وقتى اين در مورد چيزهايى كه خيلى مسلّم به نظر مى آيد ، مثل علوم طبيعى كه خودش را در صحنه آزمايش نشان داده روشن است ، در بقيه به مراتب روشن تر است كه اين علم كفايت نمى كند؛ يعنى در مورد انسان ، با موجود پيچيده اى سر و كار داريد كه علم نمى تواند او را به طور كامل توضيح بدهد .
ببينيد ، چيزى در انسان هست به اسم شعور كه تجلى يا بُعدى از روح است. در علم امروز ، درست كه بعضى ها دنبال اين هستند تا اين شعور را به همين فرايندهاى فيزيكى و شيميايى و... برگردانند ، ولى بسيارى از دانشمندان مادّى سطح يك دنيا معتقدند كه شعور را نمى توان براساس فيزيك ، شيمى يا رياضى توضيح داد. بعضى هاشان مى گويند دست كم براساس فيزيك و رياضىِ فعلى نمى شود توضيح داد. البته بعد از اين كه رايانه درست شد ، عده اى گفتند كه شعور ، يك اَبَررايانه است ، ولى الآن كسانى در فيزيك و رياضى ، با منطقِ رياضى استدلال