امکان نزول جبرئیل بر حضرت فاطمه(س)

پرسش :

فرود آمدن جبرئیل به زمین پس از وفات رسول خدا(ص) ممکن نیست. پس چگونه جبرئیل با حضرت فاطمه(س) سخن گفت؟



پاسخ :

ممکن است شبهه اى این گونه به ذهن خطور کند که اگر چه سخن گفتن فرشتگان با حضرت فاطمه زهرا(س) مانعى نداشته، ولى فرود آمدن جبرئیل به زمین پس از وفات پیامبر صلى الله علیه و آله ممکن نیست؛ چه آنکه جبرئیل پس از وفات آن حضرت با زمین خداحافظى کرد و گفت: هذا آخِرُ وَطْئی بِالأَرضَ.[۱]

روشن است که این نکته با سخن گفتن جبرئیل با حضرت فاطمه(س) سازگارى ندارد.

سیوطى(م ۹۱۱ ق) در مقام پاسخ، این احادیث را ضعیف شمرده[۲]و دلیل سستى آنها را دو چیز مى داند: نخست آنکه، آخرین فرود آمدن جبرئیل هنگام وفات رسول اللّه صلى الله علیه و آله بوده و اینکه وى با زمین خداحافظى کرده باشد امر مسلّمى نیست، بلکه در روایات آمده است که جبرئیل در شب قدر با فرشتگان فرود مى آید و بر هر ایستاده و نشسته اى که ذکر خدا مى گوید، درود مى فرستد. بنابراین، نمى توان نیامدن جبرئیل پس از وفات پیامبر صلى الله علیه و آله را با توجه به تعارض آن با این روایات پذیرفت.

دوم آنکه، وحى جبرئیل با وفات پیامبر قطع نشده، بلکه وى وظیفه دیگرى به عهده دارد. در حدیث آمده است که خداوند پس از کشته شدن دجّال و نزول حضرت عیسى(ع) به ایشان وحى مى رساند و این حدیث، به اعتقاد سیوطى صریح در آن است که وحى به حضرت عیسى(ع) ، پس از نزول مجدد او به زمین خواهد بود و ظاهراً رساندن وحى با جبرئیل خواهد بود؛ بلکه این امر قطعى و تردیدناپذیر است. چون رساندن وحى وظیفه جبرئیل بوده و او سفیر نبىّ خدا و فرستادگان او است.

بنابراین، مى توان گفت: اتفاق شیعه و سنّى بر قطع شدن وحى پیامبرانه است. مسلمانان حضرت محمّد صلى الله علیه و آله را خاتَم و خاتِم انبیا مى دانند و در قرآن کریم و روایات مذاهب مختلف در حد تواتر قطعى، بر این امر تأکید شده است؛ اما غیر وحى نبوى، چنان که شرح آن گذشت، مورد قبول همه مسلمانان به نحو الهام است. علامه آلوسى، مفّسر مشهور اهل سنت نیز ضمن تصریح به این مطلب مى گوید: پس منقطع، همان وحى تشریعى است، نه غیر آن.

وى سپس به حکمت قطع نشدن وحى غیرتشریعى پرداخته، مى گوید: آشناسازى به حقایق همچنان باقى است تا مردم نسبت به حقیقت اسلام و ایمانى که به آن دعوت مى کنند، بصیر باشند.[۳]

توجه نکردن به تفاوت محدَّث و نبى، باعث انحراف عده اى شده است. امام باقر(ع) از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل مى کند که از اهل بیت من دوازده نفر محدَّث هستند. امام(ع) سپس به شرح معناى محدَّث پرداخته و در پایان مى فرماید: «این همان چیزى است که موجب هلاکت [گمراهى] ابوالخطاب شد، او نمى دانست معناى محدَّث و نبى چیست».

و به همین جهت که شناخت این مفاهیم به صورت دقیق براى برخى کسان روشن نبوده، ائمه علیهم السلام برخى اصحابشان را از نقل این گونه مفاهیم براى شمارى از مخالفان نهى کرده اند.[۴]چه آنکه نقل احادیثى که با انکار مواجه شود، برخلاف ادب نقل روایت از اهل بیت علیهم السلام است.


[۱]. المعجم الكبير : ج ۳ ص ۱۲۹ ح ۲۸۹۰ ، كتاب الدعاء ، طبرانى : ص ۳۶۸ ، كنز العمّال : ج ۷ ص ۲۶۴ ، سبلالهدى و الرشاد : ج ۱۲ ص ۲۶۴ ، السيرة الحلبية : ج ۳ ص ۴۷۲ .

[۲]. السيرة الحلبية : ج ۳ ص ۴۷۲ ـ ۴۷۳ .

[۳]. روح المعانى : جزء ۲۵ ص ۵۷ ، ذيل آيه ۵۱ ، سوره شورا .

[۴]. رجال الكشى : ج ۱ ص ۴۱۵ رقم ۳۰۸ ، بحار الأنوار : ج ۲۶ ص ۸۱ ح ۴۲ .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت