شرح حال امامزادگان ری - صفحه 85

روايتى دويست و هيجده تن حاضرند. زيد از اين معنى ملول گشته گفت: سبحان اللّه من ديروز چندين هزار كس شمردم باقى مردم كجا رفتند؟! گفتند: يابن رسول اللّه يوسف ايشان را در مسجد محصور نموده طريق آمد و شد مسدود كرده است. زيد گفت: لا حول و لا قوّة الاّ باللّه سوگند به خداى اين عذر نباشد آن كسانى را كه با ما بيعت نموده اند. در خلال آن احوال نصر بن خزيمة نداى اصحاب زيد را شنيده به جانب زيد متوجّه گشته، در اثناى راه عمر بن عبدالرحمن صاحب شرطه حكم با اصحاب خود سر راه بر نصر بگرفت نصر پيش دستى كرده به يك ضربت عمرو را از پاى درآورد و اصحابش منهزم شدند.
زيد به جانب جبانه رو آورده از آنجا متوجه جبانه صائدين شد آن جا لشكرى تمام صلاح ديد و حمله بر ايشان كرد جمعى را به قتل رسانيد و ديگران منهزم شدند از آن مكان گذشته به سراى انس بن عمرو ازدى رسيدند و انس از جمله شيعيان زيد بود و در سراى خود جاى داشت او را ندا دادند انس ايشان را اجابت ننمود. زيد فرمود: اى جماعت كوفيان! عذر و مكر خود نموديد، خداى تعالى خود شر دشمنان از من كفايت مى كند؛ آن گاه از آن موضع به كناسه رفت گروهى انبوه در آن موضع يافت سر مبارك خويش برهنه كرده به يك حمله تفرقه در ميان آن جماعت انداخته و يوسف همچنان با دويست سوار سر تل ايستاده بودند نظر مى نمود.
و هرگاه زيد عنان عزيمت به جانب يوسف منعطف ساخته بود هر آينه يوسف را به قتل مى رساند.
و ديان بن سلمه با مردم شام در كوفه در كمين زيد بودند و زيد متوجه جانب كوفه گشت و بعضى از اصحابش به جبانه مخنف بن سليم رفته در آن موضع مابين ايشان و گروهى از شاميان مقاتلت درپيوست شاميان يك تن از اصحاب زيد اسير كرده نزد يوسف بن عمر بردند يوسف به قتل وى فرمان داد شاميان بر قتل حريص تر گشته اصحاب زيد را كشته و اسير كرده نزد يوسف مى بردند.

صفحه از 136