نگاهى به « تفسير من وحى القرآن » علّامه سيد محمد حسين فضل اللّه‏ - صفحه 132

رسول خدا صلى الله عليه و آله سحر شده بودند يا نه؟ (ج 24 ، ص 491 ـ 504) . در حالى كه مى دانيم اين موضوع در پاره اى از روايات فراز آمده است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله سحر شده بودند؛ جاى آن بود كه مفسر ما به اين موارد توجه مى نمود و آن را مورد بررسى قرار مى داد.
4 . جز آنچه گفته آمد يك نكته ديگر را نيز بايد افزود و آن اين كه ايشان غالباً در ارجاع روايات ، به منابع دسته دوم بسنده كرده است . حتّى گاهى روايتِ كافى را به نقل از الميزان آورده است ، در حالى كه به راحتى امكان ارائه آدرس آن روايت در كافى وجود داشت؛ براى نمونه ن. ك : به (ج 22 ، صفحات 106 ، 165 ، 170 ، 171 ، 241 ، 269 و... ) .

د . امتيازها

1 . به راه انداختن صدها قيل و قال و رديف كردن ده ها احتمال و مقال ، كه تفاسيرى چون طبرى و بيشتر تفاسير سنّى را در خود فرو برده است در تفسير ايشان بسيار اندك است. البته اين آفت متأسفانه گريبانگير بسيارى از تفاسير شيعى نيز شده است. نتيجه اين آفت آن است كه خواننده در بيابانى از اقوال و احتمالات سرگردان مى ماند بدون آن كه به ساحل معناى آيه راه يابد : ابن عباس چنان گفته و فخر رازى اين گونه نوشته ، طبرى اين نظر را پسنديد ، و زمخشرى بر آن ديدگاه پاى فشرد ، عبده را سخن آن است و دست آخر فرموده مؤلف الميزان فلان . حال خواننده مى پرسد پس معناى آيه كدام است؟ اين پرسشى است كه پاسخ آن غالباً ناياب است آن گونه كه خواننده با خود گمان مى كند شايد خداوند چيستان گويى را دنبال مى كرده است.
البته بسيارى اين نكته را نه آفت بلكه مزيت مى پندارند و اهميت تفسير را به مطرح كردن همه احتمالات و افزون يك قول بر كتابِ قطور اقوال مى دانند ، اما تفسير را براى پرتو افكنى و مشكل گشايى خواسته اند نه ابهام آفرينى و حيرت زايى. ناگفته نماند كه اين ديدگاهِ نويسنده و نگرانى اى است كه سال ها او را به خود مشغول داشته است و شواهد چندى نيز بر درستى آن در دست است اما اكنون مجال بر نمودن آنها نيست .
2 . مفسر آن جا كه راه علمِ قطعى به حكم و پاسخ مسئله اى بسته است ، بى جهت خود را به ورطه احتمالات و گمانه زنى ها نمى افكند. بلكه در كنار اين كه به اقوال مهم در آن

صفحه از 134