واژه «أمّر» (تأمير) براى چيرگى زبان بر آنچه (كلامى) كه جان انسان را مى آزارد ، استعاره آورده شده است؛ اين چيرگى ، به گونه اى است كه گويا جان انسان ، اسير آن كلام شده و او را راه بازگشتى از آن نيست (شرح ابن ميثم ، ج 5 ، ص 223) . البته هر دو استعاره به كار رفته از نوع تصريحيه هستند كه در آنها فقط لفظ مشبه به (استشعار و تأمير) ذكر شده است.
اما صنعت دومى كه در اين حكمت ، به كار رفته است «مراعات نظير» است . مراعات نظير يا صنعت تناسب ، آن است كه شاعر يا نويسنده ، در شعر يا نثر خود ، كلماتى را به كار گيرد كه با هم ، نسبتى و مناسبتى داشته باشند (نه از روى تضاد) . مثل كلمات ، مزرع ، داس ، كِشته و درو در اين بيت حافظ:
مزرع سبز فلك ديدم و داس مه نويادم از كِشته خويش آمد و هنگام درو
(لغت نامه دهخدا ، ج 13 ، ص 20593) .
در اين سخت گهربار حضرت على عليه السلام ، ميان واژه هاى «زرى» ، «ذُل» و «هون» مراعات نظير داريم و اين واژگان ، هر سه ، به يك حوزه معنايى منفى ، تعلّق دارند .
پيام حكمت
اين كلام حضرت ، پرهيز دادن از طمعى است كه در مقابل فضيلت قناعت قرار مى گيرد و اين كار با ياد كرد از خوارى و كوچكى است كه به دنبال طمع براى جان آدمى به ارمغان مى آيد؛ زيرا طمع نسبت به دارايى مردم ، نياز به آنها و فروتنى نزد آنها را به دنبال دارد و اين فروتنى ، مستلزم خوار شدن در چشم مردم و سقوط از جايگاه و منزلت خويش است (شرح ابن ميثم ، ج 5 ، 223) .
نكته ديگر آن كه انسان نبايد از بدحالى خود نزد كسى شكايت كند ؛ چرا كه آن شخص اگر دشمن باشد ، شاد گردد و اگر دوست باشد ، غمگين واين هر دو (يعنى شادى دشمن و ناراحتى دوست) ، هيچ يك پسنديده نيست (شرح ابن ابى الحديد ، مجلّد 9 ، ج 17 ـ 18 ، ص 42) .