صورت‏شناسى نهج البلاغه - صفحه 80

گفت كه اصل اين كلمه براى سوزاندن چيزى با آتش بوده است (ج 3 ، ص 317) . و آن گاه براى امتحان (كه ملزوم آن است) نيز به كار رفته است .
2 . إبن اللَّبون : بچه شتر را گويند آن گاه كه دو سالگى را تمام كرده و به سه سالگى پاگذاشته است . و مونث آن را «ابنة اللَّبُون» گويند. ابن اللَّبون را از آن جهت ابنُ اللَّبون گويند كه در چنين هنگامى ، مادرش بچه اى ديگر زاييده و در نتيجه ، در پستان هاى او شير آمده است. اين كلمه ، نكره است و با الف و لام ، معرفه مى شود . جرير در بيتى مى گويد :


وابنُ اللبون إذا ما لُزَّفي قَرَنٍلم يَستطع صَولَةَ البُزلِ القناعيس
۱ ييى (صحاح اللغة ، ج 6 ، ص 2192)
ويژگى ابن اللبون آن است كه كمر و پشت او براى سوار شدن ، قوى نشده است و چون ماده (مونث) نيست ، شيرهم ندارد تا دوشيده شود ؛ از اين رو به كنارى افتاده ، از آن ، استفاده اى نمى شود (شرح ابن ابى الحديد ، مجلّد 9 ، ج 17 ـ 18) .
3 . ضرع : اين واژه ، بر نرمىِ چيزى دلالت مى كند و پستان ماده شتر و غير او را به جهت نرمى اى كه در آن است ، ضرع ناميده اند (معجم مقاييس اللغة ، ج 2 ، ص 65) . به نظر مى رسد كه ريشه معنايى مضارعه (مشابهت) ، همان واژه ضرع باشد ؛ چرا كه براى شبيه شدن به يك چيز و به شكل آن درآمدن ، نخست بايد انعطاف و نرمش نشان داد و آن گاه با تغيير شكل ، شبيه آن چيز شد.

بلاغت

تشبيه در لغت ، مانند كردن چيزى را به چيزى گويند (لغت نامه دهخدا ، ج 5 ، ص 6744) و در اصطلاح ، آن است كه ميان دو چيز يا بيشتر ، همانندى ايجاد شود و اشتراك و يكسانى آن دو چيز ، در يك صفت يا بيشتر ، مدنظر گوينده است و آن را به وسيله ابزار

1.ترجمه بيت : ابن لبون ، آن هنگام كه با طنابى بسته شده باشد ، قادر به ايستادگى در مقابل حمله شترانى كه داراى دندان نِشند (بُزل) و سبنه هاى غوز كرده و برآمده دارند (قناعيس) نخواهد بود .

صفحه از 93