قصّه آغاز وحي - صفحه 195

خوارگى پيامبر بزرگ ترين فرشته از فرشتگانش را همدم او ساخته بود كه او را شب و روز به راههاى بزرگى و بزرگوارى رهنمون باشد.
رابعاً، نزول وحى در چهل سالگى و آغاز بعثت، به اصطلاح نزول رسمى بوده، وگرنه ارتباط، پيشترها تحقق داشته و حتى مأموريت تبليغ و دعوت عمومى هم پس از گذشت سه سال بوده است و با نزول تدريجى قرآن بر حسب اقتضا و شأن نزول طى 23 سال ادامه يافته است؛ هر چند كه خديجه عليهاالسلام و على امير مؤمنان عليه السلامو احتمالاً زيد بن حارثه در همان آغاز بعثت و اول امر، ابراز ايمان كرده اند.
خامساً، بر اساس آنچه گفتيم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پيشترها، مشمول عنايتهاى خاص خدايى بوده است و برخى چيزهايى كه در آن قصّه ها، جعل شده، احياناً با زندگى انسانهاى معمولى انطباق ندارد؛ مانند تصميم به خودكشى، تا چه رسد به مقام منيع نبوّت و رسالت.
اين نسبتهاى نامناسب درباره بعثت و شخصيّت رسول اكرم صلى الله عليه و آله در دوران اموى و مروانى رواج يافت. از اين رو، براى دفع آن گونه توهّمات و تخيّلات، بعضى شاگردان مكتب امامت، از پيشوايان معصوم در همان زمينه ها سؤالهايى كرده و پاسخهايى دريافت نموده اند كه در آنها به ذكر مسائل ظريف و حساس پرداخته اند.
محمد بن سنان از شاگردان امام جعفر صادق عليه السلام در خصوص همان اسرائيليات منتشر شده مى پرسد: پيامبر چگونه فهميد كه او پيامبر شده و فرشته وحى بر او نازل گشته است، و امر ديگرى مطرح نبوده؟ امام در پاسخ فرمود: خدا پرده را از جلوى چشم پيامبر كنارى زد. ۱
زراره، يكى ديگر از شاگردان مكتب جعفرى، هم پرسيد: چگونه محمد صلى الله عليه و آله از حقانيت وحى آگاه شد و بيم آن نداشت كه آنچه رخ داد، وسوسه و انديشه سودايى باشد؟ امام جواب داد: خدا هنگامى كه بنده اش را به رسالت و نبوّت برمى انگيزد، آرامش و سكون خاطر بر او نازل فرمايد و آنچه برايش رخ مى دهد، همانند آن است

1.بحارالأنوار، ج ۱۱، ص ۵۶ .

صفحه از 199