قصّه آغاز وحي - صفحه 193

دشمنان آشتى ناپذير اسلام، اين آيين را خشن و پيامبرآن را جنگ افروز، ولى نصرانيت و دين مسيح را دين صلح و آشتى معرفى مى كنند و تهمت تروريسم را كه خود بانى نخستين و پرورش دهنده ايادى و عناصر آن مى باشند، به اسلام و مسلمين منسوب مى دارند و همين، يكى ديگر از نشانه هايى است كه مشخص مى كند حديث مزبور با همين انگيزه از اسرائيليات و ساخته هاى اهل كتاب و يهود است. ۱
مطلب اساسى كه در اين مقاله بايد به آن بپردازيم، تضاد مضمون آن روايات با نصوص آيات قرآنى و احاديث معتبر اولياى معصوم است؛ زيرا بنابر آن احاديث اسرائيلى، پيامبر اكرم در تلقّى وحى و بعثت، شخصاً شك و ترديد داشته و بر سلامت روحى و روانى خويش بيمناك بوده و سخنانى فرموده كه در شأن آن بزرگوار نيست؛ تا اينكه اين شك و دو دلى و اين ترس و واهمه را خديجه با دلدارى و ورقه نوفل با حرفها و ترفندهاى خود برطرف مى كنند و يقين و اطمينان را جايگزين آن مى سازند.
در دفع اين گونه پندارهاى واهى، چند آيه قرآن را كه بيانى روشن و روشنگر دارند، ياد مى آوريم:
«وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً كَذلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤدَكَ وَرَتَّلْناهُ تَرْتِيلاً»۲ ؛ آنان كه كافر شدند، گفتند: چرا قرآن به يك دفعه بر پيغامبر نازل نگرديد؟ اين گونه به دفعات آورديم تا بدان وسيله دل تو را آرام بخشيم و ثابت و استوارت سازيم.
«قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هُدىً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِينَ»۳ ؛

1.ر. ك: از همين قلم، مقاله «بعثت در تاريخ طبرى»، كيهان انديشه، ش ۲۵، سال ۱۳۶۸.

2.فرقان (۲۵): آيه ۳۲.

3.نحل (۶): آيه ۱۰۲؛ ر.ك: انعام (۶): آيه ۵۷؛ يوسف (۱۲): آيه ۱۰۸.

صفحه از 199