بيش از بين رفته است. بدبختانه اين بنا را در سالهاى اخير چنان كاملاً تعمير كردند كه به صورت ساختمانى به كلى نو در آمده است. زمين اطرافش را باغ ساخته اند، داراى حوض و درختان و پله كانى هم تا بالاى برج بر ديوار تعبيه شده است و از آنجا مى توان وضع و حدود شهر قديمى را تخمين زد.
در فاصله كمى به سمت شرق و در دامنه كوه برج مخروب ديگرى هست با كتيبه اى كمربندى كه تعمير نشده است، و مشرف برآنجا ارگ ديگرى بر تخته سنگى وجود داشته است.
كنده كارى بر سنگ
در رى يادگار ديگرى نيز از دوره مشهور پادشاهان ساسانى وجود داشته و آن چهره نيمه محو شده اى سواربر اسب و نيزه در دست بوده كه روى سنگ نرم و صافى كنده شده بود و در بالاى محلى است كه من آركس ناميده ام. تاج كره مانندى كه اسب سوار بر سر دارد و نوع اين كار جاى انكار باقى نمى گذارد كه كنده كارى آن به چه دوره اى متعلّق است؛ هرچند كه از اين بابت با چهره هايى كه از پادشاهان در نقش رستم و شاپور هست و من شرح آن را بيان خواهم كرد از لحاظ تأييد وجه تشابهى ديده نمى شود، ولى در اواخر دوره پادشاهى فتحعلى شاه اين نقش برجسته بنا بر عادتى كه در كار تعميرات از اخلاق خاص ايرانيان است محو و به جاى آن چهره برجسته شهريار ريش دراز را نقش كرده اند كه دارد شيرى را با نيزه هدف مى سازد و مثل اين است كه حالا كسى از سابقه اين كنده كارى چرند اخير آگاه نيست.
در مسافتى پايين تر از آنجا سطح نرم و صاف تخته سنگ ديگرى مشرف بر چشمه دلاويزى به نام چشمه على هست كه فتحعلى شاه را در حال جلوس و بزرگان دربارى را در پيرامون وى نشان مى دهد. اين كار قرن نوزدهم تقليدى از