حضرت عبدالعظيم عليه‏السلام و شهررى در سفرنامه‏ ها - صفحه 372

در همان دوره اى كه اگربه قول مورّخان عرب و ايرانى اعتماد نماييم بايستى كه محلّ بسيار شگفت انگيزى بوده باشد. يكى از تاريخ نويسان كه خود اهل رى بوده با غرور وطن پرستى و پس و پيش كردن ارقام چنان كه دلخواه او بوده نوشته است كه شهر 96 محله داشته و هر كدام 46 بخش و هر بخش چهل هزار خانه مسكونى و هزار مسجد و هر مسجد هم هزار چراغ زرّين و سيمين و مجموع سكنه آن 396/000/8 نفر بوده است.
نويسندگان ديگر گفته اند كه سرآمد بلاد و عروس عالم و بازار جهان بوده. از مسائل قطعى تر اين است كه زادگاه هارون الرشيد بوده و سلطان محمود غزنوى آنجا را از آل بويه در سال 1027 ميلادى گرفت و رى يكى از دو شهر عمده خاندان سلجوقى به شمار مى رفته و اقامتگاه و سپس مزار طغرل بيك و يكى از پايتختهاى الب ارسلان يا شيركلان ۱ بوده است.
در قرن دهم، اصطخرى نوشته است كه بعد از بغداد آبادترين بلاد مشرق بوده و از مهمان نوازى و ادب مردم آنجا تعريف فراوان نموده است، اما از ستايشهاى سنجيده او مى توان بيهودگى لافهاى گزافى را دريافت كه شرحش را باز نمودم. سپس دو فاجعه بزرگ روى داد كه در سراسر شرق هرجا كه جمعيت وافر و غرور محلى و وفور نعمت داشته حال و وضع بدين منوال بوده است و با نام فتنه انگيز چنگيز و تيمور قرين.
در سال 1221 ميلادى قشون چنگيز خان سيل آسا بر آن شهر ريخت و مورّخى محلى نوشته است كه درآن تاريخ موقع مخوف 700000 نفرافراد شريف شهر به خاك هلاك افتادند. قرن بعد هم شاهد لشكركشى تيمور شد و او

1.رى از جمله نقاطى بود كه ديوژن امپراتور روم پيش از شروع مذاكره صلح با الب ارسلان براى تسليم شدن به او خواسته بود، پاسخ سلطان نبرد شديدى بود كه زود پيش آمد و باعث تسليم شدن خود امپراتور سبك سر گرديد.

صفحه از 426