قدر آن بزرگوار اين يك بيان كافى است كه «من زار عبدالعظيم برى كمن زار الحسين عليه السلام بكربلا». و همچنين آبادى آنجا از تعريف مستغنى است كه از كثرت جمعيت و وفور نعمت و صفاى آب و لطافت هوا، از توجهات خاطر خطير همايونى، بعد از عتبات عاليات ،امروز از تمام بقاع بارونق تر است».
به سعادت و مباركى بعد از خاكبوسى پيشگاه آسمان جاه، و شمول مراحم و عواطف همايونى خسروانه و حصول مباهات به تشريف ميمون خديوانه، رخصت يافته به سبز ميدان دارالخلافه الباهره آمده، بارهاى خشت سعادت سرشت را از قورخانه مباركه حمل نموده. تشريفاتى كه از جانب سنى الجوانب به مشايعت هديه و نذر همايونى مقرر شده بدين نهج حضور به هم رسانيدند: در جلو بارهاى حامل انوار نايبان اصطبل مباركه با جنيبت هاى هلال نعل و ساختهاى مرصّع به پيروزه و لعل و فوجى از سواره و گروهى از پياده نظام با احتشام روانه گرديده، پس از آن بارهاى خشت مبارك را روانه داشته، خود اين خانه زاد آستان كيوان نشان با مخصوصان خلوت و مستوفيان حضرت و چاكران عقيدت بنيان دولت در حالتى كه عموم خلق از صغير و كبير، اعلى و ادنى، اناث و ذكور، بومى و غريب، همه جا در كوچه و بازار نظاره كنان و دعاگويان ايستاده بودند، از ميان بازار جنوبى امير به پاى عمارت گردون مسير شمس العماره گذشته، از دروازه مباركه ناصريه بيرون شديم.
از حسن اتفاق، چندى قبل جناب مستطاب سيدالمسلمين و سندالمجتهدين آقا سيد صادق (سلمه الله تعالى) به زيارت حضرت ثامن الائمه و ضامن الاُمة (عليه وعلى آبائه و أبنائه آلاف التحية والثنا) رفته، معاودت فرموده بود و همان روز به دارالخلافه عزّ ورود ارزانى مى داشتند؛ در بين راه نزديك آب انبار قاسم خان، شرف ملاقات جناب معظم اليه حاصل آمد و قلب از ادراك اين فوز تفأل نمود.
از آنجا بعضى اصحاب مشايعت استقبال جناب معظم اليه را به مشايعت اين