است. ايوان آيينه كار و طاق نماهاى خوبِ خوب و پرده هاى مرغوب و نو و حوضهاى پاكيزه و ساعتى بزرگ در فوق آويزان است كه صدايش به همه آبادى مى رسد؛ زياده از حد صفا و روح دارد كه هر كس داخلِ آنجا مى شود فرحناك مى شود، خود گنبد مبارك هم طلا است، بهشتِ برين است. اينها همه از توجّه و نيّت مقدس حضرت شهريار (روحنا فداه) شده. متولّى باشى مى گفت: چند سال پيش از اين اثرى از اين اوضاع نبود، از ابتداى سلطنت سركار شهريارى (روحنا فداه) كه توجه فرمودند اين بساط به ظهور رسيده.
فردا تا عصرى در شاه عبدالعظيم مانديم. نصر اللّه خان شقاقى در فوجِ حسن خان كه در آذربايجان بود، ياور بود، در شاه عبدالعظيم ديدم، عيالِ خود را آورده بود، [وى را] بسيار مفلوك و پريشان ديدم، به طورى كه شبها گرسنه مى خوابيدند. از قرارى كه مى گفتند در اين شهر از او گرسنه تر كسى نيست؛ جوانِ به آن خوبى و شجاعت و رشادت به اين حالت افتاده، رفت كه در تكيه دولت بست نشيند بلكه در نظام لقمه نانى بخورد و يا گذرانى به او بدهند.
(9)
سفرنامه عضدالملك به عتبات ۱
1283 ق / 1866م
عضدالملك در زمان ناصرالدين شاه حامل خشتهاى طلاى اهدايى به عتبات عاليات است. در بين راه به آستانه مقدسه حضرت وارد مى شود. او در وصف آستانه عبدالعظيم مى نويسد:
«آستانه مقدس حضرت عبدالعظيم عليه السلام مستغنى ازوصف است ؛ زيرا در جلالت
1.سفرنامه عضد الملك به عتبات، عليرضا عضد الملك، به كوشش حسن مرسلوند، تهران، مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگى، ۱۳۷۰، ص ۲۵ـ۲۶.