عقايد است و لذا كسى كه اعتقاد به وجوب نماز و زكات و حج داشته باشد اما آنها را انجام ندهد، او مسلمان فاسق است؛ ولى كسى كه اعتقاد به وجوب آنها نداشته باشد، مسلمان بودن او زير سؤال مى رود.
واجبات و محرمات دين اسلام نيز بسيار زياد است، اما آنچه مربوط به اعتقاد است در واجبات ـ و كسى كه جاهل به آنها باشد معذور نيست ـ همين 7 امر از فروع دين است. و اما محرماتى كه حرمت آنها نيز مثل وجوب اينهاست؛ مثل حرمت خمر و ربا و زنا، اعتقاد به حرمت آنها نيز جزء عقايد است كه جهل مسلمان به آنها عذرآور نيست؛ ولى التزام عملى به آنها جزء فروع دين است. اينها را جناب عبدالعظيم ذكر نكرده است، ساير روايات عرض دين نيز اين گونه اند.
پس از آنكه جناب عبدالعظيم عقايد خود را بيان كرد، امام عليه السلام به او فرمود: «به خدا سوگند كه اين همان دينى است كه خداوند آن را براى بندگان خود مى پسندد، بر آن ثابت بمان، خداوند تو را بر چنين قول استوارى ثابت بدارد در دنيا و آخرت.»
هرچند امام هادى عليه السلام اين عقايد را مورد تأييد قرار داده و تقرير فرموده است، ولى معناى اين كلام آن نيست كه تمام دين خداوند همان است كه در اين حديث آمده است؛ به عبارت ديگر آنچه در اين حديث آمده شرط لازم دين است نه شرط كافى و تمام دين. مخصوصاً اگر كسى دين را تشكيكى بداند، خواهد گفت كه درجه پايين دين اقرار به شهادتين است و درجه بالاتر، آن است كه در اين حديث آمده است و درجه بالاتر از آن اين است كه علاوه بر اين اعتقادات، به ساير مسائل اعتقادى نيز عقيده داشته و با عمل خود آنها را به منصه ظهور برساند.
همچنين وقتى امام عليه السلام مى فرمايد: اين دينى است كه خداوند براى بندگان خود مورد رضايت قرار داده، معلوم است كه رضايت الهى نامحدود است، پس بايد گفت اين عقايد حداقل چيزى است كه رضايت خداوند را تأمين مى كند نه حداكثر آن و هر