رهايي از التهاب - صفحه 50

در باره جَزَع آورده‌اند:
و هو انقِطاعُ المُنَّةِ من حَمْلِ ما نَزَلَ. هُوَ الضَّعْفُ عمّا نَزَلَ به. وَ قالَ جَمَاعَةٌ: هُوَ الحُزْنُ. وَ قيلَ: هُوَ أََشَدُّ الحُزنِ الَّذي يمْنَعُ الإنَسانَ وَ يصْرِفُهُ عمّا هو بِصَدَدهِ، و يقْطَعُه عَنْه، وَ أصْلُهُ القَطْعُ (همان).
همان‌طور که از نظر گذشت، جَزَع، يعني ناتواني از تحمّل پيشامد. ضعف نسبت به مصيبتي است که انسان، دچارش شده؛ حزن و اندوه. نهايت حزن و اندوهي است که انسان را مستأصل نموده و او را از آنچه پيش‌ِ روي اوست، باز دارد و مايه جدايي بين آن دو ‌گردد.
و در روايات، جَزَع، بدين معنا آمده است:
إنَّ الجَزَعَ علي المُصيبَةِ أن يعملَ شَيئاً لم يکن يعمَلُهُ أو يترُک شَيئاً کان يعمَلُهُ .
همانا بي‌تابي کردن بر مصيبت، اين است که فرد، کاري را انجام دهد که انجام نمي‌داده و يا يچزي را که انجام مي‌داده است، ترک کند ( تنبيه الخواطر: ج1 ص16).
پس جزع، با توجّه به معناي لغوي و روايي، حالتي است آميخته به ناتواني و اندوه که در اثر شدّت مصيبت، بر فرد عارض مي شود و موجب بر هم خوردن تعادل فکري و روحي وي مي‌گردد، به‌طوري‌که ديگر نمي تواند سيري طبيعي و منطقي در برخورد با پيشامدهاي ناگوار، داشته باشد.
اين تعريف، که در بيشتر روايات نمودار است، با بخش پاياني معناي لغوي، انطباق بيشتري پيدا مي‌کند، آن جا که جَزَع، مايه قطع و جدايي فرد و به وجود آمدن مشکلاتي پيشِ روي او دانسته شده؛ زيرا در اين حالت، گويي فرد کاملاً با مسئله، بيگانه است و در برخورد با آن، عملي معکوس و خلافِ روش عقلايي انجام مي‌دهد، بدين معنا که دست به کاري مي‌زند که نبايد آن را انجام دهد و عملي را ترک مي‌کند که نبايد آن را ترک مي‌کرد. لذا آيين مقدّس اسلام، به‌شدّت از گرفتار شدن در ورطه بي‌تابي و جزع، نهي فرموده و قاعدتاً در پي هر نهيي از سوي شارع مقدّس، مي‌بايد در پي روشن نمودن جوانب منفي آن برآمد. جزع، نه تنها در لغت، که بر اساس روايات، به لحاظ عملکرد نيز در تقابل با صبر قرار دارد:
الجَزَعُ عِندَ المصيبةِ يزِيدُها وَ الصَّبرُ عليها يبِيدُها.
بي‌تابي، مصيبت را زياد مي‌کند و شکيبايي، اندوه مصيبت را از ميان مي برد ( غررالحکم و دررالکلم: ح 5626).
بنا بر روايات، جزع، عاملي است که سختي مصيبت را دو‌چندان مي‌کند:
المصيبَةُ واحِدَةٌ، وَ إنْ جَزِعتَ صارَتِ اثنَتَينِ.
مصيبت، يکي است. اگر بي‌تابي کني، دوتا خواهد شد (همان: ح 5624).
از طرفي، عملکرد آن نيز در جهت گسترش گرفتاري‌هاست: «الجَزَعُ عِندَ المصيبةِ يزِيدُها». بر اين اساس، بي‌تابي و جزع، عامل افزاينده مشکلات و به تبعِ آن، عامل افزاينده فشارهاي رواني

صفحه از 63