ميزان توفيق آنها در برقراري ارتباط با مخاطب، دقيقاً در نحوه انتخاب روشهايي است که آنان در اين مسير، بر ميگزينند.
با نگاهي گذرا به روايات نبوي، اين حقيقت آشکار ميشود که پيامبر( از روشها و ابزارهايي متنوّع و جذّاب براي ترسيم زنده و گوياي حقايق و مفاهيم، بهره جسته است و از راههاي مختلفي معارف توحيدي و حقايق ديني را در قالبهايي محسوس و عيني، به نمايش درآورده است که در پشتِ تصاوير و صحنههاي بديع آن، به وضوح، قوّه خلاق و نيروي ابداعگرِ آفريننده آنها به چشم ميخورد.
شيوههاي خلق اين تصاوير هنري، تنها محدود به صنايع ادبي و آرايشهاي کلامي نميگردد؛ بلکه ما در پيش روي خود، شاهد شيوههايي متنوّع و بديع هستيم که در قالب آنها، مفاهيم، جان گرفتهاند و به صحنههايي زنده و پُرتحرّک، مبدّل گرديدهاند.
تعريف «تصوير»
اصطلاح «تصوير»، در علم بيان ـ که شاخهاي از علوم سهگانه بلاغت قديم است ـ ، وجود ندارد؛ بلکه اصطلاحي تازه است که علوم بلاغي جديد، به آن پرداخته است (اسلام و هنر: ص 31).
از جمله تعاريفي که درباره «تصوير» و «تصويرآفريني» ارائه شده، ميتوان به تعريفهاي زير اشاره نمود:
تصوير [ادبي]، هر نوع آرايه کلامي به شکلهايي از نوع تشبيه، استعاره، مَجاز، کنايه و مانند آنهاست که به منظور ايجاد صورتهاي ذهني و انگيزش عاطفه به کار ميرود (فرهنگ بزرگ سخن: ج 3 ص 1766).
شاعر انگليسي سي دي لويس، در سادهترين توصيف، تصوير را «تابلويي ساخته شده از جنس کلمات»، تعريف کرده است (التصوير الفنّي في الحديث النبوي، ص 489 به نقل از: 25 The poetic image, P.).
او معتقد است تشبيه يا استعاره، ميتواند يک «تصوير» بيافريند؛ امّا در عين حال، برخي تعابير توصيفي را نيز ميتوان سراغ گرفت که بدون چنين عناصري نيز قدرت خلق تصاويري باشکوه و خيرهکننده را دارند (همان جا).
برخي نيز گفتهاند:
تصوير، شامل هر گونه بيان برجسته و مشخّص است، اگر چه از انواع مَجاز و تشبيه، در آن، نشاني نباشد (صور خيال در شعر فارسي: ص 16).
يکي ديگر از محقّقان، در تعريف تصوير ميگويد:
تصوير ادبي، به معناي به کار گرفتن سخن، به گونهاي خاصّ است که در آن، معاني و مفاهيم به روشي جديد و ابتکاري، تجسّم مييابند و حتّي به اشکالي قابل رؤيت،