در عبارات فوق، براى نشان دادن شيوه بيانى يك حديث، به حديث ديگرى استناد شده است.
در نمونه اى ديگر، سيد مرتضى در تبيين مراد از وضو در حديث نبوى «توضّئوا ممّا غيّرت النار» بحثى مطرح ساخته، در آن، افزون بر بررسى هاى اصول فقهى، به اخبار و آثار متعددى استناد كرده تا نشان دهد كه مراد از وضو در حديث، شستن دست است، نه وضوى شرعى؛ از جمله مى نويسد:
از ادله آنچه ذكر كرديم، گزارش ابن عباس است كه گويد پيامبر(ص) كتف گوسفندى را خورد و برخاست و نماز گزارد و وضو نساخت. عطا از ام سلمه روايت كرده كه پهلوى بريان [گوسفندى] براى حضرت رسول(ص) آوردم. از آن خورد و نماز گزارد و وضو نساخت... و همه اين اخبار، موجب عدول از ظاهر خبر اول، در فرض وجود ظهور براى آن، است؛ تا چه رسد به اين كه روشن ساختيم كه ظهورى ندارد. ۱
بخش ديگرى از كاربرد احاديث، در نقد و بررسى احاديث متعارض است. وى براى حل تعارض ميان دو حديث، در تأييد يكى از آن دو، احاديث ديگرى را نقل مى كند. ۲
همچنين در نقل قول هايى كه شريف مرتضى از حديث پژوهان پيشين نقل كرده، موارد متعددى از استناد به احاديث به چشم مى خورد. ۳
5. استناد به اقوال پيشينيان
پنجمين منبع سيد مرتضى در فهم و نقد حديث، استناد به اقوال حديث پژوهان پيشين بوده، بيشتر نقل قول ها از ابو عبيد قاسم بن سلام و ابن قتيبه است. روش سيد، غالباً، در بررسى احاديث آن است كه ابتدا اقوال و ديدگاه هاى اين دو را درباره معنا و مفهوم حديث ذكر مى كند و سپس با نقد و بررسى اقوال آنان، ديدگاه و وجه معنايى برگزيده خود را مطرح مى سازد. به نظر مى رسد كه معيار سيد مرتضى در گزينش رواياتى كه به نقد و بررسى و بازشناسى مفهومى آنها پرداخته، انتخاب احاديثى است كه دو فرد ياد شده در آثار خود آنها را مورد بررسى قرار داده اند. از همين روست كه قريب به اتفاق احاديث مورد تفسير و احاديث مورد استناد، روايات عامى است.
1.همان، ج۱، ص ۳۹۶. براى موارد ديگر ر. ك: ص۱۰۹.
2.ر. ك: همان، ج ۲، ص ۲۰۰ به بعد.
3.ر. ك: همان، ج ۱، ص ۳۱، ۳۲، ۴۲۷ و ۶۳۲.