حضور قلب در نماز و آیه ولایت

پرسش :

با توجه به حضور قلب زیاد امام علی(ع) در نماز، چگونه آیه ولایت مربوط به او می تواند باشد و توجه به فقیر کرده باشد؟



پاسخ :

آیه ولایت:

إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوٰةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَوٰةَ وَ هُمْ رَاکِعُون.[۱]

همانا ولی شما، تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده اند؛ همان کسانی که نماز بر پای می دارند و در حال رکوع، زکات می دهند.

این شبهه را فخر رازی و برخی دیگر از مفسّران و متعصّبان، مطرح کرده اند. آنان می گویند: علی(ع) در نماز با تمام وجود، غرق در ذکر الله است و کسی که چنین باشد، چگونه به سخن دیگری توجّه می کند و آن را می فهمد؟[۲]

علی(ع) به هنگام نماز، سر تا پا در حال توجّه به خدا بود. حتّی طبق برخی از روایات، در جنگ صفّین، تیری به پای مبارک ایشان اصابت کرد که گویا به استخوان رسیده بود و با توجّه به امکانات محدود آن زمان، خارج کردن تیر، کار بس مشکل و خطرناکی بود. بعد از مشورت با امام حسن(ع)، ایشان فرمود: «پدرم در هنگام نماز، به این عالم توجّه ندارد. لذا در آن حالت، تیر را خارج سازید».[۳]بنا بر این، کسی که در حال نماز، به اندازه ای غرق در یاد خداست که متوجّه بیرون کشیدن تیر از پایش نمی شود، چگونه است که به فقیری توجّه کرده به او احسان می کند؟!

به این اشکال می توان چنین پاسخ داد که اوّلاً، توجّه برای خدا، توجّه به خداست؛ یعنی کسی که درحال نماز به چیزی توجّه پیدا می کند که برای خداست، در واقع، به خدا توجّه دارد. امیر مؤمنان(ع) برای خدا به خواسته نیازمند، توجّه کرد و انگشتری خود را به او داد. بنا بر این، کاری منافی با حضور قلب، انجام نداده است.

گفتنی است در روایتی در کتاب المناقب ابن شهرآشوب آمده که به پیامبر خدا(ص) دو ناقه هدیه شد. پیامبر(ص) به اصحاب خود فرمود: «آیا بین شما کسی هست که دو رکعت نماز با قیام، رکوع، سجود، وضو و فروتنی آن به جا آورد و در آن، به چیزی از دنیا همّت نورزد و دلش به فکر دنیا نیفتد تا یکی از این دو ناقه را به او هدیه بدهم؟». یک بار، دو بار و سه بار فرمود و هیچ کدام از یارانش پاسخ ندادند تا این که امیر مؤمنان(ع) برخاست و گفت: «من، ای پیامبر خدا! دو رکعت نماز به جا می آورم و تکبیرة الإحرام می گویم و تا آن هنگام که سلام بدهم، به یاد چیزی از دنیا نخواهم افتاد». پیامبر(ص) فرمود: «ای علی! درود خدا بر تو باد! بخوان». امیر مؤمنان، تکبیر گفت و وارد نماز شد. هنگامی که سلام داد، جبرئیل(ع) بر پیامبر(ص) فرود آمد و گفت: «ای محمّد! خداوند به تو سلام می رساند و می گوید: یکی از دو ناقه را به او بده». پیامبر خدا(ص) فرمود: «من با او شرط کردم که دو رکعت، نماز بگزارد و در آن، هیچ به یاد چیزی از دنیا نیفتد تا اگر نماز گزارد، یکی از دو ناقه را به وی بدهم و او در تشهّد نشست و پیشِ خود فکر کرد که کدام یک از آن دو را بگیرد». جبرئیل(ع) گفت: «ای محمّد! خداوند به تو سلام می رساند و می گوید: او اندیشید که کدام یک را بگیرد که چاق تر و بزرگ تر باشد و آن را نحر کند و در راه خدا، آن را صدقه بدهد. بنا بر این، تفکّر او برای خداوند بود، نه خودش و یا دنیا». پیامبر خدا(ص) گریست و هر دو ناقه را به وی داد.[۴]

ثانیاً غرق شدن در عالم معنی و توجّه به خدا، بدین معنا نیست که اگر در چنین حالی، کسی جلو انسان قرار گرفت و از او چیزی خواست، او نفهمد، بلکه انسان های کامل ـ به تعبیر اهل عرفان ـ در مقام جمع الجمعی، می توانند به معلومات گوناگونی توجّه داشته باشند؛ زیرا در این مقام، بر تمام عوالم زمان و زمانیات، احاطه پیدا می کنند. البتّه این حال برای کسی که بدان دست نیافته، قابل بیان و ادراک نیست.

نقل شده وقتی سیّد رضی به برادرش سیّد مرتضی اقتدا کرد، در بین نماز، نیّت خود را به فُرادا برگردانْد. علّت را پرسیدند. پاسخ داد: در بین نماز دیدم که برادرم غرق در خون است. وقتی از سیّد مرتضی، مسئله را پرسیدند، گفت: به مسئله ای فقهی در مورد حیض فکر می کردم و برادرم سیّد رضی، فکر مرا خوانده است.[۵]


[۱]. مائده: آیه ۵۵ ـ ۵۶.

[۲]. ر.ک: تفسیر الفخر الرّازی: ج ۱۲ ص۳۸۶.

[۳]. ر. ک: کشف الأسرار و عدة الأبرار: ج۱ ص۱۷۹؛ إرشاد القلوب:ج۲ ص۲۱۷.

[۴]. المناقب، ابن شهرآشوب: ج۱ ص۳۰۲.

[۵]. ر.ک: طرائف المقال: ج۲ ص۴۷۵ ـ ۴۷۶.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت