نارسايى روايات حرمت نسيانِ پس از حفظ قرآن - صفحه 48

همين طور روايت عبد الرزاق :
من تعلّم القرآن ثمّ نسيه بغير عذر حطّ عنه بكلّ آية درجة و جاء مخصوماً.۱
عبارت نسيه بغير عذر حطّ عنه بكلّ آية درجة حاكى از كراهت نسيان بدون عذر و حرمان از نيل به منازلى است كه در صورت حفظ، بدان‌ها مى رسيد. عبارت جاء مخصوماً نيز اعمّ از حرمت و كراهت است؛ زيرا نتيجه تابع اخسّ مقدّمات خواهد بود.

حديث سوم

از رسول الله( روايت نقل شده است:
ما من أمير عشرة إلّا أتى الله ـ عزوجل ـ مغلولاً يوم القيامة، لايطلِقه إلّا العدل، و ما من أحد يتعلّم القرآن ثمّ نسيه، إلّا لقي الله ـ عزوجل ـ أجذم.۲
اصل اين روايت نيز ـ كه در مصادر اهل سنّت آمده ـ سندش ضعيف است؛ زيرا هم ارسال دارد ۳ و هم وثاقت تمام رجال اسانيد آن حاصل نيست ۴ . اين روايت نيز از مآخذ اهل سنّت، به برخى مصادر شيعى، ۵ به صورت مرفوع، وارد شده است. پس حديث در تمام مصادر مرسل است.
با اندكى تأمّل نمايان مى شود كه اين روايت نيز نقل به معناى همان روايات قبل است؛ چنان كه در ذيل حديث چهارم نيز بيان خواهد شد؛ بنا بر اين، پاسخ هاى دلالى احاديث قبل و بعد برايش كافى است.

حديث چهارم

از رسول الله( روايت نمودند كه فرمود:

1.. المصنف، ج۳، ص۳۶۰، ح۵۹۷۰، (عن الثوري عن عبد الكريم أبي أمية عن طلق بن حبيب).

2.. مسند احمد، ج۵، ص۲۸۴، اسناد حديث: حدثنا عبد الله حدثني أبي، ثنا محمد بن جعفر، ثنا شعبة، عن زيد بن أبي زياد، عن عيسى، عن رجل، عن سعد بن عبادة؛ نيز ر.ك: مسند احمد، ج۵، ص۲۸۵، ۳۲۳، ۳۲۷؛ سنن الدارمي، ج۲، ص۴۳۷؛ سنن أبي داود، ج۱، ص۳۳۱.

3.. زيرا گرچه در مسند احمد، ج۵، ص۲۸۵، ج۵، ص۳۲۳، ۳۲۷، و در سنن أبي داود، ج۱، ص۳۳۱. اين حديث با اسانيد متفاوت آمده، ليكن يزيد ابن أبي زياد عن عيسى بن فائد عن رجل در تمام آنها مشترك است؛ جز دو مورد اخير كه عن رجل ندارد؛ ولى به قرينه اسانيد مذكور در موارد قبلى و نيز وجود عن رجل در اسناد سنن الدارمى، اين عبارت در دو مورد اخير سقط شده است؛ زيرا معقول نيست كه عيسى بن فائد با وجود سماع بدون واسطه حديث از سعد بن عبادة يك بار حديث را با واسطه و يك بار هم بدون واسطه نقل كرده باشد و اگر كسى احتمال سقط را نپذيرد، عيسى بن فائد غير از مجهوليت متّهم به تدليس هم خواهد شد. نتيجه، اين كه ارسال سند صفت مشترك همه اين اسانيد است.

4.. عيسى بن فائد مجهول است (ر.ك: ابن حجر در تقريب التهذيب، ج۱، ص۷۷۴ و تهذيب التهذيب، ج۸، ص۲۰۳) به علاوه، او سماعى از سعد بن عبادة و بلكه از هيچ صحتبى نداشته (همان و نيز ر.ك: شيخ الاسلام رازى در الجرح و التعديل، ج۶، ص۲۸۶ و الذهبي در معجم من له رواية في الكتب الستّة، ج۲، ص۱۱۲). به علاوه، اساساً سماع و نقل تنها يك حديث از سوى عيسى بن فائد، خواه باواسطه و خواه بى واسطه، از سعد بن عبادة ! بدون سماع و نقل حديثى از هيچ كس ديگر از صحابه امر عجيبى است؛ زيرا سعد بن عبادة در آغاز خلافت ابوبكر توسّط دستان ناپاك و متّهمى شبانه كشته مى شود و قتيل الجنّ نام مى گيرد و از قدماى صحابه شمرده مى شود؛ يعنى پس از وى چند دهه، بلكه نزديك يك قرن صحابيانى مى زيند.

5.. ر.ك: الأمالي للسيد المرتضي، ج۱، ص۶ به صورت مرسل؛ المجازات النبوية للشريف الرضي، ص۲۴۴ ـ ۲۴۷، ح۱۹۷، به صورت مرسل از كتاب غريب الحديث ابو عبيد القاسم بن سلاّم؛ مستدرك الوسائل، ج۴، ص۲۶۳، ب۱۱ از ابواب قراءة القرآن.

صفحه از 52