الگوی مصرف از نگاه قرآن و حديث - صفحه 31

در حقيقت، ما آنچه را كه بر زمين است، زيورى براى آن قرار داديم تا آنان را بيازماييم كه كدام يك از ايشان نيكوكارترند.
بى‌ترديد، تلاش براى استفاده بهينه از منابع و امكانات ملّى، يكى از مصاديق بارز اين آيه كريمه، و موفّقيت در اين تلاش، دستيابى به پاداش بهترين عمل است.

3. نهايت صرفه‌جويي

يكى از لوازم اجتناب‌ناپذير استفاده بهينه از منابع ملّى، صرفه‌جويى همراه با تدبير، در مصرف بودجه عمومى است. امام على( در اين باره، بخش‌نامه‌اى به كارگزاران حكومتى خود دارد كه بسيار قابل تأمّل و آموزنده است. متن اين بخش‌نامه، چنين است:
أدِقّوا أقلامَكُم، و قارِبوا بَينَ سُطورِكُم، وَ احذِفوا عَنّى فُضولَكُم، وَ اقصِدوا قَصدَ المـَعانى، و إيّاكُم وَ الإكثارَ؛ فإنَّ أموالَ المـُسلِمينَ لا تَحتَمِلُ الإضرارَ؛۱قلم‌هايتان را تيز كنيد، سطرها را به هم نزديك سازيد، [در نگارش] براى من، زيادى‌ها را حذف كنيد و به معنا بنگريد، و از زياده‌نويسى بپرهيزيد؛ چرا كه بيت‌المال مسلمانان، زيان برنمى‌تابد.
اين بخش‌نامه، بدين معناست كه سياست صرفه‌جويى در اموال عمومى بايد به صورت قانون و دستور العمل، به كارگزاران نظام اسلامى ابلاغ شود و آنان موظّف‌اند براى بهره‌گيرى بهتر و بيشتر از وقت خود و مديريت‌هاى بالاتر از خود و امكانات ملّى نهايت صرفه‌جويى را داشته باشند.

4. پيشگيري از سوء استفاده شخصي و خانوادگي

در نظام اسلامى، پيشگيرى از سوءاستفاده شخصى و خانوادگى از امكانات ملّى بايد در ميان كارگزاران آن، به فرهنگ تبديل شود. آنان بايد توجّه داشته باشند كه اموال عمومىِ در اختيار آنها، در واقع، امانت ملّى‌اند و تنها در خصوص مسئوليتى كه به عهده دارند، مى‌توانند از اين امكانات استفاده كنند، و هرگونه استفاده شخصى از امكانات عمومى، نامشروع است.
مشهور است كه امير مؤمنان(، شبى وارد بيت المال شد و چگونگى تقسيم اموال را مى‌نوشت كه طلحه و زبير، نزد ايشان رسيدند. به محض ورود آنها، امام، چراغى كه در برابرش بود، خاموش كرد و دستور داد تا چراغى ديگر از خانه‌اش آوردند!
آنان كه از اين برخورد امام، شگفت زده شده بودند، سبب آن را پرسيدند. امام( پاسخ داد:
كانَ زَيتُهُ مِن بَيتِ المالِ، و لا يَنبَغى أن نُصاحِبَكُم فى ضَوئِهِ؛۲روغن آن چراغ، از بيت المال بود؛ از اين رو، سزاوار نيست كه با شما در روشنايى‌اش هم‌نشينى كنيم!

1.. الخصال، ص۳۱۰، ح۸۵.

2.. احقاق الحق، ج۸، ص۵۳۹.

صفحه از 36