توضيحى در باره لقب حضرت ابراهيم(ع)

توضيحى در باره لقب حضرت ابراهيم(ع)

لقب «خليل»، يكى از لقب هاى ابراهيم عليه السلام است

لقب «خليل»، يكى از لقب هاى ابراهيم عليه السلام است كه خداوند سبحان، خود، آن را به او عنايت كرده است. در قرآن كريم مى خوانيم:

«وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَ هِيمَ خَلِيلاً ؛[۱]

و خدا ، ابراهيم را به دوستى خود، انتخاب كرد» .

از اين رو، در ميان انبيا، ابراهيم عليه السلام به «خليل الرحمان (دوست خداى مهربان)» معروف گرديده است.

ترديدى نيست كه اين اقدام خداوند منّان، بدون حكمت نيست؛ امّا حكمت آن چيست؟ در احاديث اهل بيت عليهم السلام ، پاسخ هاى متعدّدى به اين پرسش داده شده است:

اوّل . ابراهيم عليه السلام ديگران را اطعام مى كرد و هنگامى كه مردم در خواب بودند، نماز مى خواند. از پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله نقل شده كه فرمود:

مَا اتَّخَذَ اللهُ إبراهيمَ خَليلاً إلّا لإطعامهِ الطَّعامَ، وَ صَلاتِهِ باللَّيلِ والنّاسُ نِيامٌ.[۲]

خداوند، ابراهيم را خليل (دوستِ) خود نگرفت، مگر براى آن كه اطعام مى كرد و شبْ هنگام كه مردم خواب بودند، نماز مى گزارد.

دوم . ابراهيم عليه السلام داراى اين ويژگى بود كه به هيچ نيازمندى، پاسخ منفى نمى داد و از هيچ كس چيزى نمى خواست. از امام باقر عليه السلام نقل شده كه فرمود:

اِتَّخَذَ اللَّه عزّ و جلّ إبراهيمَ خَليلاً لأنّهُ لم يَرُدَّ أحَداً، وَ لَم يَسأل أحَداً غيرَ اللَّه عزّ و جلّ .[۳]

خداوند عزّ و جلّ ابراهيم را خليل [خود] قرار داد؛ چون دست رد به سينه هيچ حاجت خواهى نزد و از هيچ كس هم جز خداوند عزّ و جلّ چيزى نخواست.

سوم . ابراهيم عليه السلام بسيار سجده مى كرد. نقل شده كه امام صادق عليه السلام در پاسخ شخصى كه از ايشان پرسيد: «چرا خداوند عزّ و جلّ ابراهيم را خليل خود انتخاب كرد؟»، فرمود:

لِكثَرةِ سُجودِهِ عَلَى الأَرضِ.[۴]

زيرا او بسيار بر زمين ، سجده مى كرد.

چهارم . ابراهيم عليه السلام بسيار بر محمّد و خاندان او، درود مى فرستاد.

راوى اين حديث، عبد العظيم عليه السلام از امام هادى عليه السلام است، همان طور كه گذشت.

گفتنى است كه همه اين احاديث را مرحوم شيخ صدوق در علل الشرائع ، آورده است و تعارضى ميان آنها وجود ندارد؛ زيرا انتخاب ابراهيم عليه السلام به «خليل و دوست خداى سبحان» ، دلايل مختلفى داشته كه در هر حديثى، به يك و يا چند دليل آن، اشاره شده است.


[۱]نساء : آيه ۱۲۵ .

[۲]علل الشرائع: ص ۳۵ ح ۴.

[۳]علل الشرائع: ص ۳۴ ح ۲.

[۴]علل الشرائع: ص ۳۴ ح ۱.