389 - فلسفه آفرینش انسان

در فرازی دیگر از دعای نورانی مکارم الاخلاق که با دو فراز قبل در ارتباط است می‌خوانیم:

وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِي فِيمَا خَلَقْتَنِي لَهُ.[۱]

«ایام» در این جمله به معنای روز در برابر شب نیست؛ بلکه به معنای اوقات است، یعنی، پروردگارا! اوقات مرا، برای انجام کاری که فلسفه آفرینش من است، فارغ و خالی کن.

آفرینش انسان عبث و بیهوده نیست، چنانچه می‌فرماید: ﴿أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً﴾[۲]«آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریدیم؟»؛ بلکه حتماً حکمت و فلسفه‌ای دارد. لذا از خدا می‌خواهیم کاری کند تا عمرمان در همان مسیر فلسفه خلقتمان صرف شود.
اما اینکه حکمت و فلسفه آفرینش انسان چیست، از آیات قرآن و روایات اهل‌بیت استفاده می‌شود که آفرینش انسان دو نوع هدف دارد: یک هدف متوسط و یک هدف غایی. هدف متوسط نیز خود انواعی دارد که در اینجا بدان اشاره خواهیم کرد:
یک: به کارگیری اندیشه و معرفت خدا
در آیه ۶۷ از سوره مبارکه غافر در مقام معرفی خدای متعال، نخست می‌فرماید: ﴿هُوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ...﴾ یعنی او همان کسی است که شما را از خاکی آفرید، سپس سیر تکامل خلقت انسان را بیان کرده و در نهایت می‌فرماید: ﴿... لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُسَمًّى وَ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾؛ یعنی این مسیر طی می‌شود تا‌ به مدّتى كه مقرّر است برسيد، و شاید در انديشه فرو رويد. در اندیشه اینکه خالق ما کیست و برای چه ما را آفریده است.

ز کجا آمده‌ام آمدنم بهر چه بود
به کجا می‌روم آخر ننمایی وطنم

همچنین در آیه‌ای دیگر شناخت و آگاهی نسبت به علم و قدرت خدا، فلسفه آفرينش آسمان‌ها و زمين‌ دانسته شده است:
﴿اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عِلْما﴾[۳]
در روایت معروفی از امام حسین علیه السلام نیز معرفت خدا، هدف خلقت دانسته شده است، می‌فرماید:
ما خَلَقَ العِبادَ إلّا لِيَعرِفوه‌.[۴]
خداوند بندگان را نیافرید مگر برای آنکه او را بشناسند.
بديهى است كه شناخت خداوند متعال، از راه به كار گيرى انديشه و عقل، ميسّر است.
اين حكمت، در این حديث قدسى مشهور نيز آمده است:
كُنتُ كَنزا مَخفِيّا، فَأَحبَبتُ أن اعرَفَ، فَخَلَقتُ الخَلقَ لِكَى اعرَفَ.[۵]
من، گنج پنهان بودم و دوست داشتم كه شناخته شوم. پس بندگان را آفريدم تا شناخته شوم.
اگر چه اين حديث، در منابع روايى متقدم نيامده و سند صحيحى ندارد و حتی ابن تيميّه آن را از مجعولات دانسته، ليكن مضمون آن، با آیاتی که خواندیم و روایات دیگر هماهنگ است.
به هر حال، از جمله اهداف متوسط خلقت انسان این است که انسان با تعقل به معرفت و شناخت دست پیدا کند و در رأس همه شناخت‌ها، شناخت خداوند متعال است.


[۱]. الصحيفة السجّاديّة: الدعاء ۲۰.
[۴]. علل الشرائع، شیخ صدوق، ص ۹ ح ۱.
[۵]. بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ۸۷ ص ۱۹۹.