032 ـ و ذریة رسول الله صلی الله علیه و آله و رحمة الله و برکاته

وَ ذُرِّيَّةِ رَسُولِ اللّهِ صلى اللّه عليه وآله ورحمة اللّه وبركاته .

و دودمان پيامبر خدا و رحمت خدا و بركات او [بر شما باد]

توضيح واژه

ذُرِّية : نسل ، دودمان .[۱]

شرح

به نسل ، دودمان و فرزندان با واسطه و بى واسطه انسان ، «ذُرّيه» مى گويند . در اين عبارت ، اهل بيت عليهم السلام به عنوان فرزندان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله توصيف شده اند .[۲]اطلاق ذرّيه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به فرزندانِ امام على عليه السلام ، همواه پرسش هايى را از سوى مخالفان ، فراهم آورده است . اينك ، دو پرسش مهم ، پيشِ روى ماست : نخست ، اين كه : چرا از فرزندان امام على عليه السلام با عنوان «فرزندان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله » ياد مى كنيم؟ دوم اين كه : چرا در هنگام زيارت امير مؤمنان عليه السلام ، عبارت «وَ ذرّيَّةِ رَسولِ اللّه صلى الله عليه و آله » را تغيير نمى دهيم ؟ پرسش هاى ديگرى نيز مطرح است كه در پى ، خواهد آمد .

۱ . قلمرو فرزندان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله

در فرهنگ دينى ، فرزندانِ انسان ، منحصر به فرزندان پسر نيست ؛ ولى در فرهنگ جاهليت ، تنها فرزندانِ پسر به عنوان دودمان و نسل ، شناخته مى شدند . اين شعر معروف ، در فرهنگ جاهلى مرسوم بود و در كتاب هاى كهن ، يافت مى شود كه :

بَنُونا ، بَنُو أبْناءنا ، وَ بَناتِنا

بَنُوهُنَّ أبْناءَ الرِّجال الأباعِد .[۳]

پسران ما ، تنها فرزندانِ پسرانِ ما هستند

نه پسرانِ دختران ما ؛ چرا كه آنها فرزندانِ مردانِ دور از ما هستند .

اديان الهى ، بويژه اسلام ، با اين انديشه غلط ، مبارزه كرده اند و براى فرزندانِ پسر و دختر ، هيچ گونه تمايزى قائل نشده اند و سهم ويژه مادر در تكوين نوزاد را ارج نهاده اند ؛ امّا به هر روى ، همواره باقى مانده تفكّرات جاهلى در برابر پيشوايان معصوم عليه السلام ، به ايراد شبهه مى پرداختند تا از اين طريق ، پيوندِ خانوادگى امامان عليهم السلام با پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را انكار كنند . نمونه اى از اين شُبهات ، از سوى هارون الرشيد ، خليفه عبّاسى ، در برابر امام موسى كاظم عليه السلام مطرح شد و امام عليه السلام با استدلالى قرآنى به آن پاسخ گفت . در باره اين جريان ، آمده است كه هارون به امام عليه السلام گفت : چگونه مى گوييد : «ما نسل و ذُرّيه پيامبريم» ، در حالى كه پيامبر خدا ، نَسلى بر جاى نگذاشت و فرزند پسر نداشت و نسلِ آدمى ، از پسر است ، نه دختر ؛ و شما ، فرزندان دختر اوييد ، در حالى كه دختر ، نسل ندارد؟ !

امام عليه السلام درخواست كرد كه هارون ، او را از پاسخ دادن ، معاف بدارد ؛ امّا هارون ، پافشارى كرد و گفت : بايد از قرآن ، دليل بياورى . شما فرزندان على ، ادّعا مى كنيد كه هيچ كلمه و حرفى از قرآن ، بر شما پوشيده نيست و تأويل تمام آن را مى دانيد ... .

امام عليه السلام پاسخ داد :

أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ ! بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ . «وَمِن ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَـنَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَ هَـرُونَ وَكَذَ لِكَ نَجْزِى الْمُحْسِنِينَ وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ» .[۴]

به خدا پناه مى برم ، از شرّ شيطان رانده شده! به نام خداوند بخشنده مهربان . «و از فرزندان او (ابراهيم يا نوح) ، داوود و سليمان و ايّوب و يوسف و موسى و هارون را [راه نموديم] ؛ و نيكوكاران را اين چنين ، پاداش مى دهيم ؛ و زكريّا و يحيى و عيسى و الياس را» .

امام عليه السلام پس از خواندن اين آيه ، از هارون پرسيد : «پدر عيسى كيست؟» .

هارون ، پاسخ داد : عيسى ، پدر ندارد .

امام عليه السلام فرمود :

إنَّما ألحَقناهُ بِذَرارِى الأنبِياءِ عليهم السلام مِن طَرِيقِ مَريَمَ وَ كَذلِكَ اُلحِقْنا بِذَرارى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله مِن قِبَلِ اُمِّنا فاطِمَة عليهاالسلام .[۵]ما ، او را از طريق مريم به ساير فرزندان پيامبران ، ملحق كرديم و ما نيز به همين ترتيب ، از طريق مادرمان فاطمه عليهاالسلام به نسل پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ملحق مى شويم .

در روايتى از پيامبر صلى الله عليه و آله نيز تصريح شده كه فرزندان امام على عليه السلام ، نسل و دودمان پيامبرند :

إنَّ اللّهَ تَعالى جَعَلَ ذُرِّيَةَ كُلِّ نَبِيٍّ مِن صُلبِهِ وَ جَعَلَ ذُرِّيَتِى مِن صُلبِ عَلِىِّ بنِ أبى طالِبٍ عليه السلام ... فَقَدِّموهُم وَ لا تَتَقَدِّمُوا عَلَيهِم .[۶]همانا خداوند متعال ، ذرّيه هر پيامبرى را از پُشت او قرار داده است ؛ ولى ذُرّيه مرا از پشتِ على بن ابى طالب عليه السلام قرار داد ... . پس آنها را مقدّم بداريد و بر آنها ، پيشى نگيريد .

آنچه از مباحث گذشته به دست مى آيد ، سيادت همه كسانى است كه مادرانشان سيّد هستند . اين اشخاص ، همانند كسانى كه از طريق پدر به پيامبر صلى الله عليه و آله پيوند خورده اند ، فرزندان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به شمار مى روند و تفاوتى ميان آنان نيست ، هر چند اين نظريه ، حكم فقهى محسوب نمى شود و در مسائل فقهىِ مربوط به سادات ، بايد مطابق فتواى مراجع تقليد ، رفتار كرد .

۲ . آيا امام على عليه السلام ، ذرّيه پيامبر صلى الله عليه و آله است ؟

در عبارت هاى پسين «زيارت جامعه» ،[۷]عبارت «وَ إلى أخيك ؛ و برادرت» را جاى گزين «وَ إلى جدّكم ؛ و جدّتان» مى نماييم و امام على عليه السلام را «برادر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، خطاب مى كنيم ؛ ولى در اين عبارت ، از امام عليه السلام با عنوان «ذريّه پيامبر خدا» نام مى بريم .

علّامه مجلسى ، از شيوه اى ادبى بهره برده و بر اين باور است كه واژه «ذُرّيه» ، از باب تغليب[۸]است و چون همه پيشوايان معصوم ، فرزندان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هستند ، امام على عليه السلام را هم با همان عنوان ، خطاب مى كنيم . اين رأى ، چندان پذيرفته نيست ؛ زيرا همين حالت را بايد در عبارت «وَ إلى جدّكم» هم به كار بُرد .

رأى برگزيده ، آن است كه امام على عليه السلام ، اگر چه فرزندِ نَسَبىِ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نيست ؛ امّا از آغازين روزهاى تولّد ، در آغوش پُرمهر پيامبر صلى الله عليه و آله تربيت شد و مى توان او را فرزند پيامبر صلى الله عليه و آله ناميد . امام على عليه السلام ، در روايتى فرموده است :

وَضَعَنِى فى حِجرِهِ وَ أنَا وَلَدٌّ يَضُمُّنِى إلى صَدرِهِ ... وَ كانَ يَمضَغُ الشَّى ءَ ثُمَّ يُلْقِمُنِيهِ .[۹]من ، خردسال بودم كه پيامبر صلى الله عليه و آله مرا در دامان خود مى نشانْد و به سينه خود مى چسبانْد ... و گاه چيزى را مى جويد و در دهان من مى نهاد .

وظيفه سنگين سادات

انتساب به پيامبر صلى الله عليه و آله بسيار ارزشمند است ؛ امّا بايد توجّه داشت كه ارزش افتخارِ فرزندزادگىِ پيامبر صلى الله عليه و آله ، مشروط به پاسداشت جايگاه سيادت است ؛ امّا اگر آنان از مسيرِ هدايت پيامبر صلى الله عليه و آله منحرف شوند ، پيوندِ خويشاوندى برايشان سودمند نخواهد بود . حسن بن موسى وَشّا ، از راويان امام رضا عليه السلام ، تفاخر زيد ، برادر امام رضا عليه السلام به سبب سيادت و برخورد امام عليه السلام با فخرفروشى او را چنين گزارش كرده است :

من در خراسان ، در مجلس على بن موسى الرضا عليه السلام بودم و زيد بن موسى نيز در آن جا حاضر بود و بر حاضران ، فخر مى فروخت كه ما چنين و چنانيم . امام رضا عليه السلام كه با ديگران ، مشغول گفتگو بود ، سخنان زيد را شنيد . به او رو كرد و فرمود : «اى زيد ! آيا حرف هاى نقّالان كوفه ، تو را مغرور كرده و فريبت داده كه مى گويند : فاطمه عليهاالسلام ، عفّت خود را پاس داشت و خداوند ، آتش را بر ذرّيه او حرام كرد؟ به خدا سوگند ، اين امر ، تنها براى حسن و حسين عليهماالسلام و فرزندان بى واسطه اوست . امّا اين كه پدرت موسى بن جعفر عليه السلام ، خدا را اطاعت مى كرد ، روزها را روزه مى گرفت و شب ها را به نماز و عبادت مى پرداخت ، و تو معصيت و نافرمانى كنى ، سپس در روز رستاخيز ، هر دو در عمل ، مساوى باشيد و پاداش هر دو بهشت باشد ، پس بدون ترديد ، تو عزيزتر از او نزد خدا هستى![۱۰]

على بن الحسين عليه السلام مى فرمود :

لِمُحْسِنِنا كِفلانِ مِنَ الأجرِ وَ لِمُسِيئِنا ضِعفانِ مِنَ العَذابِ . براى نيكوكار ما دو برابر ، پاداش است و براى بدكار ما ، دو برابر ، عذاب است» .

امام رضا عليه السلام ، سپس رو به من (حسن بن موسى) كرد و آيه «يَـنُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَــلِحٍ ؛[۱۱]اى نوح ! او (پسرت) از خاندان تو نيست . او عملى است ناصالح» را خواند و فرمود : « ... او پسر واقعى نوح عليه السلام بود ؛ ليكن چون خدا را نافرمانى كرد ، خداوند ، او را از پدرش نفى فرمود . ما نيز چنين هستيم» .

آن گاه فرمود :

مَن كانَ مِنّا لَم يُطِعِ اللّهَ فَلَيسَ مِنّا وَ أنتَ إذا أطَعْتَ اللّهَ فَأنتَ مِنّا أهلَ البَيتِ .[۱۲]هر كس از ما ، خدا را نافرمانى كند ، از ما نيست و تو [اى حسن ! ] اگر خداوند را اطاعت كنى ، از ما اهل بيت خواهى بود .

بنا بر اين ، كسانى فرزندان پيامبر صلى الله عليه و آله شمرده مى شوند كه همواره ، اطاعت خدا را بر اطاعتِ هر چه غير اوست ، مقدّم بدارند و خدا را بيش و پيش از همه ، در نظر داشته باشند .


[۱]«ذرّية الرجل : وَلَده ، اسم يجمع نسل الانسان من ذكر و اُنثى» (لسان العرب ، ج ۴ ، ص ۳۰۴) .

[۲]. واژه «ذرّيه» ، در قرآن به معناى نسل و دودمان است ؛ زيرا پس از آن كه ابراهيم عليه السلام از آزمون هاى الهى ، سربلند بيرون آمد و به مقامِ امامت ، دست يازيد ، از خداوند درخواست كرد تا مقام امامت را در دودمان او نيز قرار دهد . پاسخ خداوند متعال ، نشان مى دهد كه امامت ، به سبب خويشاوندى منتقل نمى شود و تنها شايستگانِ دودمان ابراهيم عليه السلام به اين مقام خواهند رسيد : «وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَ هِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَـتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّى جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَ مِن ذُرِّيَّتِى قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِى الظَّــلِمِينَ ؛ و به ياد آور آن گاه كه ابراهيم را پروردگار وى ، به امورى چند بيازمود و او ، آنها را به انجام رسانيد! [ خداوند ] فرمود : تو را پيشواى مردم خواهم كرد . ابراهيم گفت : و از فرزندان من [ نيز پيشوا ، قرار ده ] . فرمود : پيمان من به ستمكاران نمى رسد» (سوره بقره ، آيه ۱۲۴) .

[۳]. شرح نهج البلاغة ، ابن أبى الحديد ، ج ۱۱ ، ص ۲۸ .

[۴]. سوره انعام ، آيه ۸۴ ـ ۸۵ .

[۵]. عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ج ۱ ، ص ۸۴ ، ح ۹ .

[۶]. الفضائل ، ص ۱۳۰ .

[۷]ر . ك : ص ۶۰۷ .

[۸]. تغليب : غلبه دادن .

[۹]. نهج البلاغة ، خطبه ۱۹۲ .

[۱۰]. چون او با طاعت خود به بهشت مى رود و تو ، بدون طاعت و با معصيت ، همنشين او مى شوى .

[۱۱]. سوره هود ، آيه ۴۶ .

[۱۲]. عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ج ۲ ، ص ۲۳۲ ، ح ۱ .

  • و ذریة رسول الله صلی الله علیه و آله (دانلود)

  • و ذریة رسول الله صلی الله علیه و آله (دانلود)