شکاية للزمان و ذمّ له و هو کقوله: إنّا قد أصحبنا في زمنٍ کنودٍ و دهرٍ عَنود.۱
يا در شرح «حتّي انقطعت النعلُ و سقط الرداء و وُطِئ الضعيف»، ۲ از خطبه 220 آورده است:
کقولهِ في الشقشقية حتّي لقد وُطئ الحسنان و شُقَّ عِطفاي.۳
که هر دو در وصف چگونگي بيعت با آن حضرت عليه السلام هستند.
17. شرح مفصّل بخشهاي مربوط به توحيد و خداشناسي:
در مواردي که مضمون خطبه درباره مباحث خداشناسي و توحيد بوده است، مؤلف شرح کامل و مفصّلي از آن ارائه کرده است. شرح اين خطبهها در سنجش با ديگر شرحها معمولاً بسيار طولانيتر، مفصّلتر و ديريابتر است. از جمله اين خطبهها ميتوان به خطبه اول، ۴ خطبه اشباح (خطبه 88) ۵ و خطبه 228 ۶ اشاره کرد؛ بويژه خطبه اول که درباره توحيد و مراتب آن و خلقت آسمانها و زمين و ملائکه و... است، طولانيترين شرح را با حدود 150 صفحه به خود اختصاص داده است و حتي نسبت به ديگر خطبههاي هم موضوع و مضمون خود نيز داراي شرح بسيار طولانيتر و مفصلتري است.
18. ذکر خاستگاه کنايات و ضربالمثلها:
از ديگر مواردي که در شرح متن به آنها پرداخته شده است، بيان مقصود کنايات و ضربالمثلهاست که غالباً همراه با ذکر داستاني است که باعث به وجود آمدن و رواج اين عبارات شده است؛ نظير آنچه که درباره «اللّتيا و الّتي» در شرح خطبه پنجم بيان شده است ۷ يا بيان ريشه تاريخي ضربالمثلِ «لو کان يُطاع لِقصير أمرٌ»، که در اثناي شرح خطبه 34 آمده است. ۸
19. مشخص نکردن منبع و گوينده برخي اقوال:
مؤلف در برخي موارد، گفتههايي را نقل کرده است، بدون اينکه گوينده آنها را مشخص کند يا از منبع خود نامي ببرد. در صدر اينگونه موارد معمولاً عباراتي چون «قال بعض الشارحين»، ۹ «قال بعض العلماء»، ۱۰ «قال بعض الفضلاء»، ۱۱ «قال بعض القدماء»، ۱۲ «قال بعضهم» ۱۳ يا... به چشم ميخورد.
اما در پارهاي از موارد نيز نام گوينده و منبع بيان شده است؛ مثلاً: