گفتهها يا توضيحات سيد رضي که معمولاً پس از پايان کلام امام عليه السلام بيان شدهاند. شارح، در بيشتر موارد، درباره اين توضيحات يا گفتهها، شرح، توضيح يا نظري بيان نميدارد، ولي گاه به اين گفتهها اشاره کرده و به مناسبت، مطلبي بيان داشته است؛ مثلاً درباره کلام سيد رضي، پس از خطبههاي 31، 57، 58، 74 و... ، چيزي نگفته است، اما پس از اتمام شرح خطبه 20، درباره سخن سيد رضي ـ که ستايشي از کلام امام علي عليه السلام است، آورده:
و کفي بکلام السيد( مدحاً لها و تنبيهاً علي عِظم قدرها و قد استعار لفظ النطفة و هو الماء الصافي للحکمةِ. ۱
گفتني است که ابنميثم اين جمله آخر (وقد استعارَ... للحکمة.) را در توضيح جملهاي از سخن سيد رضي بيان داشته است.
گاه نيز اشارهاي شايد اعتراضآميز به توضيح سيد رضي دارد؛ مثلاً در پايان شرح حکمت 36 درباره توضيح سيد رضي آورده است:
و کلام السيد( مقتضي مذهب المعتزلة. ۲
15. بيان معاريض و اشارات موجود در کلام حضرت علي عليه السلام:
مؤلف، در ضمن شرح خود، به استخراج معاريض و اشارات کلام حضرت امير عليه السلام نيز پرداخته است؛ مثلاً: در شرح عبارت «فَيا عجباً بَينا هو يَستقيلُها في حياته إذ عَقَدها لآخَر بعدَ وفاته»، ۳ از خطبه شقشقيه (خطبه3) آورده است:
إشارة إلي أبي بکر و طَلَبِه الإقالةَ هو قوله: أقليوني فلستُ بخيرکم.۴
و در شرحِ «لم تکن بيعتُکم إيايَ فَلتةً.» از خطبه 135، اين چنين آورده است:
... و فيه تَعريضٌ ببيعة أبي بکر حيثُ قال عُمر فيها: کانت بيعة أبي بکر فلتةً، وقَي الله شرَّها.۵
16. بيان اشتراکات و تشابهات:
مؤلف، در حين شرح، گاه به مواردي که ميان خطبهها، نامهها و يا کلمات قصار اشتراک يا تشابهي وجود داشته، اشاره کرده است؛ مثال: در شرح «قد أصبحتم في زمنٍ لايزداد الخير فيه إلا إدباراً و الشرّ فيه إلا إقبالاً»، ۶ از کلام 128 آورده است: