معرفی و روش‌ شناسی شرح نهج‌ البلاغه ابن‌ ميثم بحرانی - صفحه 59

شايان ذکر است که ابتدا و انتهاي هر جلد توسط خود مؤلف مشخص شده است؛ مثلاً در آخر جلد اول آورده است:
هذا آخر الجلد الأول و يتلوه أوّل الجلد الثاني من هذا الکتاب.
و به همين ترتيب، درپايان هر جلد، به انتهاي آن اشاره شده است.

روش‌شناسي شرح

پيش از پرداختن به بحث، ذکر اين نکته مفيد مي‌نمايد که روش کلي شرح نامه‌ها و کلمات قصار همانند شرح خطبه‌هاست و مؤلف در شرح اين سه بخش، روش‌هاي متفاوتي در پيش نگرفته است، مگر مواردي که هر بخش به طور خاص اقتضا داشته است؛ مثلاً در شرح کلمات قصار ـ که واژگان و اصطلاحات مشکل در آنها، در مقايسه با خطبه‌ها و نامه‌ها، کمتر است ـ بحث لغوي درباره واژگان و اصطلاحات هم کمتر به چشم مي‌خورد. پس از ذکر اين نکته، مؤلّفه‌هاي روش ابن‌ميثم در شرح نهج‌البلاغه را به دو دسته زير تقسيم و بيان مي‌کنيم:
الف. مؤلفه‌هايي که معمولاً پيش از ورود به شرحِ خود متن نهج‌البلاغه، به چشم مي‌خورند؛
ب. مولفه‌هايي که معمولاً در حين شرح متن وجود دارند.
گفتني است که پس از بيان هر مؤلفه سعي شده است حداقل دو مثال درباره آن، از متن شرح آورده شود و در مواردي که مثال‌هاي بيشتري بيان شده، مقصود، نشان دادن همه يا بيشتر ابعاد مؤلفه استخراج شده بوده است.

مؤلِّفه‌هاي پيش از شرح متن

1. عبارت آغازين شرح:
مؤلف، بعد از آوردن متن نهج‌البلاغه، شرح را با عبارت «أقول» آغاز مي‌کند.
2. بيان سبب ورود کلام:
در برخي موارد، پيش از پرداختن به شرح، سبب ورود کلام بيان شده است. ذکر سبب ورود، بيش از همه، در نامه‌ها و کمتر از همه، در کلمات قصار به چشم مي‌خورد؛ مثلاً در بيان سبب ورود خطبه 28 چنين آمده است:
أقول: روي أنّ السبب في هذه الخطبة هو غارة الضحاك بن قيس بعدَ قصّة الحکمين و عزمه علي مسير الشام.۱
يا در بيان سبب ورود نامه 33:

1.شرح نهج‌البلاغة، ج۲، ص۵۰ .

صفحه از 77