پژوهشى در باره روايات «رايات سود»

پژوهشى در باره روايات «رايات سود»

برخى احاديث، به قيام گروهى از مردمان از مشرق و زمينه سازى براى فرج و انقلاب مهدوى، اشاره دارند. گروهى از گزارش ها، به نشانه ديگرى اشاره كرده اند كه گاه با اين عنوان تركيب مى شود. «رايات سود (پرچم هاى سياه)»، عنوان ويژه اى است كه به مشخّصات گروه قيام كننده اشاره دارد.

برخى احاديث، به قيام گروهى از مردمان از مشرق و زمينه سازى براى فرج و انقلاب مهدوى، اشاره دارند. گروهى از گزارش ها، به نشانه ديگرى اشاره كرده اند كه گاه با اين عنوان تركيب مى شود. «رايات سود (پرچم هاى سياه)»، عنوان ويژه اى است كه به مشخّصات گروه قيام كننده اشاره دارد. بررسى مجموعه احاديث معصومان عليهم السلام و گزارش هاى صحابه و تابعان، مراد و مدّعاى نشانه «رايات سود» را تبيين مى كند.

بيان گزارش ها

مجموعه متون مرتبط با «رايات سود» را در چند گزينه بررسى مى كنيم:

۱. مصادر

الف - مصادر شيعى

اشاره به احاديث «رايات سود»، در مصادر كهن شيعى، بسيار كم رنگ و بى برگ و بار است. ثقة الإسلام كلينى (م ۳۲۹ق) در كتاب الكافى، به برخى از نشانه هاى ظهور اشاره كرده است؛ ولى حديثى در باره «رايات سود» نقل نكرده است. شيخ صدوق (م ۳۸۱ق) نيز در كتاب كمال الدين در اين باره مطلبى ندارد.

نعمانى (م ح ۳۵۰ق) در كتاب الغيبة، چهار گزارش در باره «رايات سود» آورده است:[۱]يك گزارش به نقل از كعب الأحبار است و ديگرى در باره ظهور «رايات سود» در خراسان در زمان امام صادق عليه السلام و دو روايت نيز از امير مؤمنان عليه السلام و امام باقر عليه السلام كه با قيام امام مهدى عليه السلام مرتبط نيست.

شيخ مفيد (م ۴۱۳ق) در كتاب الإرشاد، در جمع بندى نشانه هاى ظهور، به «رايات سود» اشاره كرده است.[۲]شيخ طوسى (م ۴۶۰ق) نيز در اين باره، تنها يك حديث و به نقل از نعيم بن حمّاد از امام باقر عليه السلام گزارش كرده است.[۳]

نويسنده كتاب دلائل الإمامة (قرن پنجم) در پنج گزارش به «رايات سود» اشاره كرده، كه يك گزارش آن، در باره ابو مسلم خراسانى است،[۴]سه گزارش آن، با طرق اهل سنّت از عبد اللَّه بن مسعود نقل شده[۵]و يك گزارش نيز از امير مؤمنان عليه السلام است.[۶]

قطب راوندى (م ۵۷۳ق) در كتاب الخرائج و الجرائح، دو گزارش نقل كرده[۷]كه يكى از آنها در باره ابو مسلم خراسانى است.[۸]

ابن شهرآشوب (م ۵۸۸ق)، دو گزارش در نكوهش «رايات سود» به نقل از كعب الأحبار و ابو هريره آورده[۹]و در گزارش ديگر، به ابو مسلم اشاره كرده است.[۱۰]

گسترده ترين گزارش ها در باره «رايات سود» را سيّد ابن طاووس (م ۶۶۴ق) در كتاب التشريف بالمنن(الملاحم و الفتن) آورده است. او، در اين باره بيست گزارش به نقل از مصادر اهل سنّت نقل كرده است. بيشتر اين گزارش ها به نقل از كتاب الفتن ابن حمّاد و برخى نيز از الفتن ابن منادى و الفتن سليلى است.[۱۱]

برخى از اين متون، در نكوهش «رايات سود» و برخى در ستايش آنهايند. نيز برخى به بنى عبّاس و برخى به امام مهدى عليه السلام اشاره دارند. بيشتر گزارش هاى موجود، گفته هاى صحابه يا كعب الأحبارند و حديث مستند به پيامبر صلى اللّه عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام كمتر گزارش شده است. در اين كتاب، حتّى يك گزارش از مصادر شيعه يا راويان شيعى، نقل نشده است.

در جمع بندى مصادر شيعى مى توان گفت: مصادر اصلى حديثى شيعه، «رايات سود» را به عنوان نشانه ظهور، گزارش نكرده اند. مصادر ديگر نيز معمولاً اين متون را از طريق اهل سنّت نقل كرده و يا آن را بدون ارتباط با قيام مهدوى مطرح نموده اند.

ب - مصادر اهل سنّت

كهن ترين مصدر موجود حديثىِ مشهور اهل سنّت كه به «رايات سود» اشاره كرده، مسند ابن حنبل (م ۲۴۱ ق) است. او دو گزارش در باره «رايات سودِ» خراسان به نقل از ابو هريره و ثوبان، نقل مى كند.[۱۲]گزارش ابو هريره، مرتبط با مهدويت نيست؛ ولى روايت ثوبان، با مهدويت مرتبط است.

ابن ماجه (م ۲۷۳ ق) در باب «خروج المهدى» ، دو روايت در باره «رايات سود» به نقل از عبد اللَّه بن مسعود و ثوبان، گزارش كرده است.[۱۳]اين گزارش ها در باب «خروج المهدى» آمده اند، ولى متن آنها، اشاره اى به قيام مهدوى ندارند. ظاهراً برداشت ابن ماجه آن بوده است كه اين قيام، در رابطه با مهدويت است.

ترمذى (م ۲۷۹ ق) روايت ابو هريره را نقل كرده است كه با مهدويت ارتباطى ندارد.[۱۴]

حاكم نيشابورى (م ۴۰۵ ق) روايت ثوبان را با دو طريق[۱۵]و روايت عبد اللَّه بن مسعود را نقل كرده است.[۱۶]يكى از گزارش هاى ثوبان، موقوف است و به پيامبر صلى اللّه عليه و آله استناد داده نشده است. هر سه متن در باره «رايات سود»، به قيام امام مهدى عليه السلام تصريح كرده اند.

نكته مهم، اين كه: در مصادر اصلى حديثى اهل سنّت، تنها همين سه روايت (يعنى گزارش هاى ثوبان، عبد اللَّه بن مسعود و ابو هريره) نقل شده و هيچ قولى از صحابه يا كعب الأحبار، گزارش نشده است.

كتاب الفتن نگاشته نعيم بن حمّاد مروزى (م ۲۲۸ ق) اگر چه جزو كتاب هاى حديثى مشهور اهل سنّت نيست، ولى شاخص ترين كتاب در گزارش هاى «رايات سود» است. در كتاب نعيم بن حمّاد - كه با امام رضا عليه السلام و امام جواد عليه السلام و امام هادى عليه السلام معاصر بوده است - ، نزديك به شصت گزارش در باره «رايات سود» وجود دارد كه در دو گروه مجزّا ارائه شده اند : «رايات سود» بنى عبّاس و «رايات سود» مرتبط با قيام امام مهدى عليه السلام .

بيشتر گزارش هاى موجود در اين كتاب، از اقوال صحابه، تابعان و كعب الأحبار است و تنها هفت روايت به نقل از پيامبر صلى اللّه عليه و آله،[۱۷]شش روايت به نقل از اميرمؤمنان عليه السلام[۱۸]و پنج روايت به نقل از امام باقر عليه السلام در باره «رايات سود» آمده است؛[۱۹]يعنى حدود ۲۵ درصد گزارش ها از معصومان عليهم السلام نقل شده اند.

در اين هجده حديث، شش روايت با قيام مهدوى مرتبط نيستند[۲۰](حتّى در برخى موارد، در نكوهش «رايات سود» آمده اند.[۲۱]و يا صراحتاً به «رايات سودِ» بنى عبّاس اشاره دارند[۲۲])، سه گزارش در باره نبرد «رايات سود» با سفيانى و فرماندهى شعيب بن صالح اند[۲۳]و تنها در نُه گزارش، ارتباط مستقيم «رايات سود» با امام مهدى عليه السلام و يا بيعت با ايشان مطرح شده است.[۲۴]

نكته قابل تأمّل، آن است كه با وجود اين كه نعيم بن حمّاد مروزى، با احمد بن حنبل با چند سال تقدّم زمانى، معاصر و با او در مبحث «خلق و عدم خلق قرآن» نيز هم عقيده بوده است، ولى هيچ يك از روايات و آثار كتاب او در مسند ابن حنبل و در ديگر كتاب هاى كهن و معتبر اهل سنّت نيامده است. ظاهراً مدرسه رسمى حديث اهل سنّت، رويكرد نعيم بن حمّاد را در نقل گزارش هاى مربوط به فتن و نشانه هاى ظهور نپذيرفته و آن را طرد كرده است.

۲. احاديث

الف - احاديث خالص شيعى[۲۵]

احاديث شيعى «رايات سود»، بسيار كم برگ و بار است؛ چرا كه تنها سه حديث خالص شيعى در مصادر ما گزارش شده است:

حديث اوّل به نقل از امام باقر عليه السلام از امير مؤمنان عليه السلام كه فَرَج (گشايش) را منوط به سه نشانه شمرده است: اختلاف شاميان، رايات سود خراسان و فزعه (صيحه) در ماه رمضان.[۲۶]اين حديث، مربوط به مطلق گشايش است و به قيام مهدوى مربوط نيست.

حديث دوم به زوال حكومت بنى اميّه و بنى عبّاس اشاره كرده و از اصحاب «رايات سود» سخن گفته است[۲۷]كه ظاهراً به قيام ابو مسلم خراسانى اشاره دارد و با قيام مهدوى، مرتبط نيست.

حديث سوم، صراحتاً ابو مسلم خراسانى را «صاحب رايات سود» خوانده است.[۲۸]

نتيجه آن كه از منظر احاديث خالص شيعى، «رايات سود» خراسان، با قيام مهدوى ارتباطى ندارند.

نكته

قاضى نعمان در كتاب شرح الأخبار، گزارشى را به امام باقر عليه السلام نسبت مى دهد كه «رايات سود» از مشرق و «رايات مهدى» از مغرب مى آيند. او «رايات سود» را بر قيام ابو مسلم خراسانى و «رايات مهدى» را بر قيام فاطميان در مصر حمل مى كند كه به انجام رسيده است.[۲۹]قسمت اوّل گزارش او - كه مطابق با گزارش هاى ديگر است - مرتبط با امام مهدى عليه السلام نيست و قسمت دوم آن، با توجّه به تمايلات قاضى نعمان به اسماعيليه و فاطميان مصر، جعلى مى نمايد.

ب - احاديث اهل سنّت

ب / ۱ . احاديث نبوى

جوامع رسمى حديثى اهل سنّت، احاديث معدودى را از پيامبر صلى اللّه عليه و آله گزارش كرده اند. گزارش عبد اللَّه بن مسعود، به مهجور بودن اهل بيت عليهم السلام پس از پيامبر صلى اللّه عليه و آله و خروج «رايات سود» از مشرق اشاره دارد كه در نهايت، به رياست يكى از اهل بيت عليهم السلام منتهى مى شود. در برخى گزارش ها، ويژگى عدل گسترى براى آنان ذكر شده كه مى تواند بر قيام مهدوى تطبيق شود.[۳۰]

روايت ثوبان، «رايات سود» را با قيام مهدى مرتبط مى داند.[۳۱]برخى گزارش هاى ثوبان، موقوف است و به پيامبر صلى اللّه عليه و آله مستند نيست.[۳۲]

يك گزارش ابو هريره نيز به «رايات سود» اشاره دارد؛ ولى با قيام مهدوى مرتبط نيست.[۳۳]گزارش ديگر ابو هريره، «رايات سود» را فتنه و گم راهى شمرده است.[۳۴]مصادر حديثى اهل سنّت، تنها اين احاديث را از پيامبر صلى اللّه عليه و آله گزارش كرده اند.

نعيم بن حمّاد، افزون بر گزارش هاى پيشين، دو گزارش از سعيد بن مسيّب و يك گزارش از حسن (احتمالاً حسن بصرى) نقل كرده است. سعيد بن مسيّب و حسن بصرى، تابعى هستند و امكان گزارش مستقيم از پيامبر صلى اللّه عليه و آله را نداشته اند. از اين رو، روايت آنها مرسل محسوب مى شود.

گزارش اوّل سعيد بن مسيّب، به «رايات سود» بنى عبّاس و «رايات سود» بر ضدّ سفيانى، اشاره كرده است و با قيام مهدوى، مرتبط نيست.[۳۵]گزارش ديگر او نيز شبيه به گزارش اوّل است و به اين نكته اشاره مى كند كه رايات سودِ مبارزه كننده با سفيانى، در نهايت به امام مهدى عليه السلام مى پيوندند.[۳۶]

گزارش حسن (بصرى)، به ارتباط «رايات سود» با فردى اشاره مى كند كه از اهل بيت عليهم السلام است و نام او شبيه نام پيامبر صلى اللّه عليه و آله است.[۳۷]

مصادر مشهور و كهن اهل سنّت، حديثى را از اهل بيت عليهم السلام در باره «رايات سود» گزارش نكرده اند؛ ولى به نظر مى رسد روايت عبد اللَّه بن مسعود و ثوبان، دستاويز اصلى عبّاسيان براى استفاده از پرچم هاى سياه و ادّعاى مهدويت بوده است.

ب / ۲ . احاديث اهل بيت

كتاب الفتن نگاشته نعيم بن حمّاد (م ۲۲۸ ق) در نقل حديث از اهل بيت عليهم السلام ، استثنا محسوب مى شود. در اين كتاب، احاديثى از امير مؤمنان عليه السلام و امام باقر عليه السلام گزارش شده است؛ احاديثى كه در مصادر شيعى متقدّم وجود ندارند و از اسناد اهل سنّت برخوردارند.

مطالبى كه در اين احاديث، به آنها توجّه شده است، از اين قرارند:

۱. زوال بنى اميّه پس از قيام «رايات سود» (مثل روايت جابر جُعفى از امام باقر عليه السلام ) ؛[۳۸]

۲. نكوهش كسانى كه پس از قيام «رايات سود» به قدرت مى رسند؛[۳۹]

۳. اختلاف رايات سود؛[۴۰]

۴. ظهور سفيانى؛[۴۱]

۵. فرماندهى شعيب بن صالح؛[۴۲]

۶. ظهور امام مهدى عليه السلام در مكّه پس از «رايات سود»؛[۴۳]

۷. مشخّصات و ويژگى هاى قيام مهدوى پس از قيام «رايات سود» از مشرق.[۴۴]

ج - آثار

مراد از اثر، گزارش هاى غير مستند به پيامبر صلى اللّه عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام است. اين گروه در مصادر اوّليه شيعه، به ندرت گزارش شده اند. مصادر حديثى معتبر اهل سنّت هم از نقل اين گزارش ها ابا دارند؛ ولى شمار فراوان اين گزارش ها در كتاب هاى فتن و ملاحم همچون الفتن نگاشته نعيم بن حمّاد (م ۲۲۸ ق) و كتاب هاى مشابه آن همچون الفتن سليلى و الفتن ابن منادى و در نهايت در مصادر متأخّر شيعى همچون الفتن و الملاحم سيّد ابن طاووس، بروز يافته است.

اين مجموعه گسترده و كهن، نشان دهنده اثرگذارى فراوان پيشگويى ها بر فرهنگ دوره و زمانه خويش است، همچنان كه احتمال فرصت طلبى و جعل را افزون مى كند.

فرهنگ سازى اين گزارش ها بر تحليل رابطه «رايات سود» با قيام مهدى در مصادر متأخّر، كاملاً آشكار است، به گونه اى كه نقش احاديث را بسيار كم رنگ ساخته است.

اين متون، به نقل از افرادى چون : كعب الأحبار، محمّد بن حنفيّه، ابن عبّاس، زهرى، ابو قبيل و يا اشخاص بى نام و نشانى همچون پيرمردى كه دوران جاهليت را نيز درك كرده است، گزارش شده اند.

اشكال اصلى در اين گزارش ها، استناد نداشتن اين سخنان به پيامبر صلى اللّه عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام است. از اين رو، پيشگويى آنان نمى تواند معيار و مستند صحيح در تحليل و يا نظريّه پردازى شود. تمايلات افراد و احتمال سوء استفاده هاى سياسى از اين گزارش ها، اعتماد به آنها را بسيار كاهش مى دهند.

جمع بندى

اهل بيت عليهم السلام از حكومت زمينه سازان قيام مهدوى خبر داده اند؛ ولى اين در گزارش هاى موضوع رايات سود و يا آغاز قيام از خراسان، مطرح نشده است و ارتباطى ميان دولت زمينه سازان و پرچم هاى سياه نيست.

گزارش هاى مستند و اصيل «رايات سود»، مرتبط با قيام مهدوى نيستند؛ بلكه به قيام ابو مسلم و گشايش جامعه اسلامى در مدّت زمان محدود پس از بر افتادن بنى اميّه اشاره دارند. در دوره هاى بعد، اين گزارش ها با مجموعه فراوان گزارش هاى بى نام و نشان و يا غير مستند و غير معتبر، مخلوط شده و بر قيام قبل از انقلاب مهدوى، تطبيق داده شده است. احتمال سوء استفاده طرفداران ابو مسلم از اين متون و يا جعل و تحريف متون مشابه براى قداست بخشى به قيام ابو مسلم و عبّاسيان نيز وجود دارد. هر چه باشد، متون «رايات سود» و قيام از مشرق، با انقلاب مهدوى و دولت زمينه سازان، مرتبط نيستند.


[۱]الغيبه، نعمانى: ص ۱۴۷ ح ۴ و ص ۱۹۷ ح ۶ و ص ۲۵۱ ح ۸ و ص ۲۵۳ ح ۱۳. نيز، ر. ك: همين دانش نامه: ص ۵۶ ح ۱۰۳۲ و ج ۷ ص ۳۸۲ ح ۱۳۹۳ .

[۲]ر.ك: ص ۵۶ ح ۱۰۳۱ .

[۳]ر.ك: ص ۵۶ ح ۱۰۳۲ .

[۴]دلائل الإمامة : ص ۲۹۴ ح ۲۴۸.

[۵]دلائل الإمامة: ص ۴۴۲ ح ۴۱۴ و ص ۴۴۵ ح ۴۱۹ و ص ۴۴۶ ح ۴۲۰. نيز، ر.ك: همين دانش نامه: ص ۵۰ ح ۱۰۲۵.

[۶]ر.ك: ج ۷ ص ۳۰۶ ح ۱۳۶۷ .

[۷]الخرائج و الجرائح: ج ۳ ص ۱۱۵۸.

[۸]الخرائج و الجرائح: ج ۲ ص ۶۴۵ ح ۵۴ .

[۹]المناقب، ابن شهرآشوب: ج ۳ ص ۳۰۰.

[۱۰]المناقب، ابن شهرآشوب: ج ۴ ص ۲۲۹.

[۱۱]ر.ك: الملاحم والفتن: ص ۸۴ ح ۳۳ و ص ۸۷ ح ۴۲ و ص ۸۹ ح ۴۷ و ص ۹۲ ح ۵۱ و ص ۱۱۷ - ۱۲۴ ح ۱۰۹ - ۱۲۳ و ص ۱۳۶ - ۱۳۹ ح ۱۵۶ - ۱۶۰.

[۱۲]مسند ابن حنبل: ج ۳ ص ۲۹۲ ح ۸۷۸۳ و ج ۸ ص ۳۲۵ ح ۲۲۴۵۰. نيز، ر.ك: همين دانش نامه: ص ۵۴ ح ۱۰۳۰.

[۱۳]ر.ك: ص ۴۸ ح ۱۰۲۳ و ص ۵۲ ح ۱۰۲۸.

[۱۴]سنن الترمذى: ج ۴ ص ۵۳۱ ح ۲۲۶۹.

[۱۵]المستدرك على الصحيحين: ج ۴ ص ۵۱۰ ح ۸۴۳۲ و ص ۵۴۷ ح ۸۵۳۱.

[۱۶]المستدرك على الصحيحين: ج ۴ ص ۵۱۱ ح ۸۴۳۲ .

[۱۷]الفتن ابن حمّاد: ج ۱ ص ۲۰۲ ح ۵۵۱ و ص ۲۰۳ ح ۵۵۲ و ص ۲۰۴ ح ۵۵۵ و ص ۲۰۵ ح ۵۵۸ و ص ۲۰۶ ح ۵۶۳ و ص ۲۱۳ ح ۵۸۴ و ص ۳۱۰ ح ۸۹۵ .

[۱۸]ر.ك: الفتن، ابن حمّاد: ج ۱ ص ۲۱۰ ح ۵۷۳ و ص ۲۱۶ ح ۵۹۵ و ص ۳۱۴ ح ۹۰۷ و ص ۳۱۶ ح ۹۱۲ و ص ۳۲۱ ح ۹۱۴ و ص ۳۴۴ ح ۹۹۶.

[۱۹]ر.ك: الفتن، ابن حمّاد: ج ۱ ص ۲۰۷ ح ۵۶۶ و ص ۳۱۲ ح ۹۰۱ و ص ۳۱۴ ح ۹۰۹ و ص ۳۱۶ ح ۹۱۳ و ص ۳۲۲ ح ۹۲۱ و ص ۳۴۵ ح ۹۹۹.

[۲۰]ر.ك: الفتن، ابن حمّاد: ج ۱ ص ۲۰۳ ح ۵۵۱ - ۵۵۲ و ص ۲۰۴ ح ۵۵۵ و ص ۲۰۵ ح ۵۵۸ و ص ۲۰۶ ح ۵۶۳ .

[۲۱]ر.ك: الفتن، ابن حمّاد: ج ۱ ص ۲۰۲ ح ۵۵۱ و ص ۲۱۰ ح ۵۷۳ .

[۲۲]ر.ك: الفتن، ابن حمّاد: ج ۱ ص ۲۰۴ ح ۵۵۵ و ص ۲۰۵ ح ۵۵۸ و ص ۲۰۶ ح ۵۶۳ .

[۲۳]ر.ك: الفتن، ابن حمّاد: ج ۱ ص ۳۱۲ ح ۹۰۱ و ص ۳۱۴ ح ۹۰۷ - ۹۰۹ و ص ۳۱۶ ح ۹۱۲ - ۹۱۳ و ص ۳۲۱ ح ۹۱۴.

[۲۴]ر.ك: الفتن، ابن حمّاد: ج ۱ ص ۳۱۰ ح ۸۹۵ و ص ۳۱۴ ح ۹۰۶ و ۹۰۹ و ص ۳۱۶ ح ۹۱۲ - ۹۱۳ و ص ۳۲۱ ح ۹۱۴ و ص ۳۴۴ ح ۹۹۶ و ص ۳۴۵ ح ۹۹۹.

[۲۵]مراد از احاديث خالص شيعى، احاديثى هستند كه به گونه كامل از طريق راويان شيعه گزارش شده اند، نه آن كه از ميراث حديثى اهل سنّت، به ميراث حديثى شيعه منتقل شده باشند.

[۲۶]الغيبة، نعمانى: ص ۲۵۱ ح ۸.

[۲۷]الغيبة، نعمانى: ص ۲۵۶ ح ۱۳.

[۲۸]دلائل الإمامة: ص ۲۹۴ ح ۲۴۸، إعلام الورى : ج ۱ ص ۵۲۸ .

[۲۹]ر.ك: ص ۵۸ ح ۱۰۳۶ .

[۳۰]ر.ك: ص ۴۸ ح ۱۰۲۳ .

[۳۱]ر.ك: ص ۵۲ ح ۱۰۲۷ و ۱۰۲۸ .

[۳۲]ر.ك: الفتن، ابن حمّاد: ج ۱ ص ۳۱۱ ح ۸۹۶ .

[۳۳]ر.ك: ص ۵۶ ح ۱۰۳۴ (سنن الترمذى).

[۳۴]ر.ك: ص ۵۰ ح ۱۰۲۶ (تاريخ بغداد).

[۳۵]الفتن ابن حمّاد: ج ۱ ص ۲۰۴ ح ۵۵۵ .

[۳۶]الفتن، ابن حمّاد: ج ۱ ص ۳۱۴ ح ۹۰۶.

[۳۷]الفتن، ابن حمّاد: ج ۱ ص ۳۱۳ ح ۹۰۴.

[۳۸]ر.ك: الفتن، ابن حمّاد: ج ۱ ص ۲۰۷ ح ۵۶۶ .

[۳۹]الفتن، ابن حمّاد: ج ۱ ص ۲۱۰ ح ۵۷۳ .

[۴۰]الفتن، ابن حمّاد: ج ۱ ص ۲۱۶ ح ۵۹۵ و ص ۲۸۸ ح ۸۴۱ . نيز، ر.ك: همين دانش نامه ج ۷ ص ۹۱ ح ۱۱۵۵ .

[۴۱]الفتن، ابن حمّاد: ج ۱ ص ۲۸۸ ح ۸۴۱ و ص ۲۸۹ ح ۸۴۵ .

[۴۲]الفتن، ابن حمّاد: ج ۱ ص ۳۱۴ ح ۹۰۷ و ص ۳۱۶ ح ۹۱۲ و ص ۳۲۱ ح ۹۱۴ و ص ۳۴۴ ح ۹۹۶. نيز، ر.ك: همين دانش نامه: ج ۷ ص ۱۱۹ ح ۱۱۸۲ و ۱۱۸۳ .

[۴۳]ر. ك: ص ۵۰ ح ۱۰۲۵ والفتن، ابن حمّاد: ج ۱ ص ۳۲۲ ح ۹۲۱.

[۴۴]ر.ك: ص ۵۰ ح ۱۰۲۵ .