حديث, كه در واقعْ محورى ترين اقدام وى محسوب مى شود, سياست جعل حديث است. از آن جا كه معاويه, ممانعت از نقل و كتابت حديث و نيز تغيير و تحريف احاديث صحيح را براى نيل به اهداف شوم خود كافى نمى ديد, به سياست جعل حديث روى آورد. گرچه اين پديده ناميمون, از زمان حيات پيامبر(ص) آغاز شد, ۱ امّا اوج آن, در زمان حكومت سياه بنى اميه, بويژه در دوره فرمانروايى معاويه بود. ۲ از ابن عرفه, معروف به نَفطَوَيه ـ كه از علماى حديث است ـ چنين نقل شده است:
انّ أكثر الأحاديث الموضوعة فى فضائل الصحابة, افتعلت فى أيّام بنى أمية, تقرّباً اليهم بما يظنّون أنّهم يرغمون به أنوف بنى هاشم. ۳
بايد بر سخن ابن عرفه افزود كه جعل احاديث در دوره بنى اميه, تنها به فضائل صحابيان و عدالت آنها منحصر نمى شود; بلكه در همه زمينه هاى قابل استفاده براى دستگاه معاويه و از آن جمله, درباره سلطنت و پادشاهى و تبديل خلافت پيامبر(ص) به ملك و سلطنت, حديثْ جعل شده است. ۴
نبايد تصوّر كرد كه اتّخاذ اين سياست از سوى معاويه, با آنچه درباره سياست منع حديث اشاره كرديم, در تضاد و تقابل است; بلكه همان گونه كه در آن بحث, بويژه در نمونه «ب» بيان گرديد, سياست منع حديث, بيشتر مربوط به فضائل اهل بيت پيامبر(ص), بخصوص على(ع) بوده و اين سياست(جعل), بيشتر به فضائل و مناقب خاندان بنى اميه و
1.نهج البلاغه, خطبه۲۰۱; بحارالأنوار, ج۲, ص۲۲۵; البداية والنهاية, ج۸, ص۱۱۵; الوافى, ج۱, ص۶۳.
2.يكصد و پنجاه صحابى ساختگى, سيد مرتضى عسكرى, ج۱, ص۲۲.
3.شرح نهج البلاغة, ج۱۱, ص۱۶; الدرجات الرفيعة, ص۲۴. علاّمه ميرزاابوالحسن شعرانى در تعليقه اش بر الوافى (چاپ سنگى, ج۱, ص۱۰۳) مى فرمايد كه مقصود ابن عرفه و ابن ابى الحديد از صحابه در اين عبارت, افرادى مثل ابوهريره, معاويه, عمرو بن عاص و ابن زبير هستند و مناقب امثال ابوذر, از اين دسته احاديث نيست.
4.شرح نهج البلاغة, ج۱, ص۳۵۸; ادوار فقه, ج۳, ص۱۷۸; نقش عايشه, ج۳, ص۲۷۰.