بودن او۱ و يا تغيير مذهب او به زيديه۲ را نيز گزارش كردهاند .
اين گزارشها سبب پديد آمدن پرسشها و نكتههايى در باره ابو الجارود گشته است :
1 . چگونه متنى چنين صريح ، مهم و تأثيرگذار در عدد امامان توسط شخصى نقل شده كه بدان معتقد نيست؟
2 . آيا او واقعاً زيدى بوده است؟ در اين صورت، چگونه حديثِ لوح را گزارش كرده است؟
3 . يا او در اواخر عمر خود، مذهب زيديه را ترك كرده و به مذهب اماميه روى آورده است؟ با توجّه به آن كه حسن بن محبوب، سالهاى پايانىِ زندگى ابوالجارود را درك كرده و اين حديث را در آن دوران از او شنيده است .
4 . حتى اگر رجوع ابو الجارود را نيز بپذيريم، نتيجه اين سخن آن خواهد بود كه او حديث لوح را از امام باقر عليه السلام شنيده است . در سالهاى بعد، بر خلاف آن عمل كرده و مذهب زيدى را پذيرفته و در آخر عمر، دوباره به مذهب حق بازگشته است .
به نظر مىرسد كه ادّعاى زيدى بودن او يا تأسيس فرقه جاروديه، ناشى از تمايلات سياسى ابو الجارود بوده است . او از جهت سياسى، با قيام و انقلاب زيديان موافق بوده و آن را تبليغ مىكرده است .۳
از اينرو در سالهاى فعاليت زيديان، شبهه زيدى بودن او مطرح شده است. گفتنى است كه نگاشتههاى موجود در كتابهاى ملل و نحل، از دقت لازم برخوردار نيست؛ زيرا آنان به مقتضاى كتاب خود، در صدد تكثير فرقهها و نحلهها بوده و تنها به صرف احتمال يا گفتهاى، فرقهاى جديد معرفى مىكنند. لذا قرائت ابو
1.الفهرست، طوسى : ص ۱۳۱ ش ۳۰۲ ، رجال الطوسى : ص ۱۳۵ ش ۱۴۰۹ .
2.رجال النجاشى : ج۱ ص ۳۸۸ ش ۴۴۶ .
3.ر.ك : دائرة المعارف بزرگ اسلامى : ج ۵ ص ۲۹۰ .