توضيحى در باره كنيه «ابا صالح»

توضيحى در باره كنيه «ابا صالح»

يكى از كنيه هايى كه امام مهدى عليه السلام بِدان شهرت يافته ، «ابا صالح» است.

يكى از كنيه هايى كه امام مهدى عليه السلام بِدان شهرت يافته ، «ابا صالح» است؛ امّا در هيچ يك از منابع كهنِ حديثى و تاريخى ، چنين لقبى براى ايشان يافت نشد .

آنچه در برخى از احاديث آمده، عنوان «صالح» يا «ابا صالح» براى راه نماى گم شدگان در بيابان است. متن حديثى كه از امام صادق عليه السلام روايت شده ، اين است :

إذا ضَلَلتَ عَنِ الطَّريقِ فَنادِ : يا صالِحُ - أو يا أبا صالِحٍ - أرشِدونا إلَى الطَّريقِ يَرحَمْكُمُ اللَّهُ ![۱]

هر گاه راه را گم كردى، صدا بزن «يا صالح!» يا بگو: «يا أبا صالح!» راه را به ما نشان دهيد. خداوند، شما را رحمت كند!» .

و رُوِىَ : أنَّ البَّرَ مُوَكَّلٌ بِهِ صالِحٌ وَ البَحرَ مُوَكَّلٌ بِهِ حَمزَةُ .[۲]

روايت شده است كه بخش خشكى زمين به صالح سپرده شده است وبخش دريايى آن، در حمايت حمزه قرار گرفته است.

اين دوحديث را شيخ صدوق در كتاب من لا يحضره الفقيه نقل كرده؛ ولى نه او و نه هيچ يك از شارحان اين كتاب، لقب ياد شده را بر امام مهدى عليه السلام تطبيق نكرده اند .

همچنين سيّد ابن طاووس و جزائرى گفته اند كه «صالح»، جنّى است كه وظيفه اش امدادرسانى به كسانى است كه راه را گُم كرده اند.[۳]بر اين اساس بايد ديد از چه تاريخى و چگونه لقب «ابا صالح» براى امام مهدى عليه السلام رواج يافته است.

در بررسى هايى كه انجام گرفت، تا قرن يازدهم هجرى، گزارشى حاكى از كاربرد اين لقب براى امام مهدى عليه السلام يافت نشد؛ ليكن علّامه مجلسى به نقل از پدر خود به نقل از شخصى با نام «امير اسحاق استرآبادى » ، حكايتى نقل مى كند كه او در راه مكّه پس از گم شدن، با گفتن جمله «يا صالح! يا أبا صالح! ارشدونى إلى الطريق » ، شخصى را يافته كه به او كمك كرده و او را به سرعت به مكّه رسانده است . برداشت شخصى او اين بوده كه اين شخص، امام مهدى عليه السلام است ولى؛ دليلى بر اين امر نياورده است.[۴]

گفتنى است كه محدّث نورى نيز حكاياتى مشابه را در كتاب جنّة المأوى نقل كرده؛ ولى خود تصريح نموده كه اين حكايات، بر اين كه شخص راه نما ، امام مهدى عليه السلام بوده ، دلالتى ندارند.[۵]

بنا بر اين تاكنون ، دليلى بر اين كه «ابا صالح» يكى از لقب ها امام مهدى عليه السلام باشد، يافت نشد و آنچه سبب رواج اين لقب براى ايشان از قرن يازدهم به بعد شده ، حكاياتِ ياد شده اند كه دلالتى بر اين معنا ندارند .


[۱]كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۲ ص ۲۹۸ ح ۲۵۰۶ .

[۲]كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۲ ص ۲۹۸ ح ۲۵۰۷ .

[۳]الأمان من أخطار الأسفار : ص ۱۲۳ ، التحفة السنّية (مخطوط) : ص ۳۴۳ .

[۴]ر . ك : ج ۵ ص ۱۳۷ (بخش ششم / فصل سوم / امير اسحاق استرآبادى) .

[۵]جنّة المأوى (چاپ شده در ضمنِ بحار الأنوار ، ج ۵۳) : ص ۲۹۳ - ۳۰۰ .