ناشايستگىها منزّه اند. در نگاه قرآن، نبّوت ، موهبتى است الهى كه از سوى خدا در شايستهترين استعدادها قرار مىگيرد. در اين نگرش پيامبرى و وحىگيرى ، منوط به سلسلهاى از ويژگىهاى اساسى است كه عصمت در دريافت پيام خداوند و حفظ و ابلاغ آن و نيز عصمت در مقام عمل به وظيفه شخصى، به حكم عقل و شرع، اساسىترين آنهاست:
(عَلِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا * لِّيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُواْ رِسَلَتِ رَبِّهِمْ وَ أَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَ أَحْصَى كُلَّ شَىْءٍ عَدَدَا .۱
داناى به غيب ، كه غيبش را براى هيچ كس آشكار نكند ، به جز پيامبرى كه از او خشنود باشد ، كه در اين صورت ، براى او از پيش رو و پشت سر نگاهبانى بگمارد ، تا معلوم بدارد كه رسالتهاى پروردگارشان را ابلاغ كردهاند و خدا به آنچه نزد ايشان است ، احاطه دارد و هر چيزى را به عدد شماره كرده است).
تصوير قرآن از سيره علمى و عملى رسولان الهى ، آن است كه ايشان بهترين، پاكترين و راستگوترين انسانها بودهاند؛۲ رادمردانى كه دعوت و رفتارشان ، نمود توحيد و مظهر صفات الهى بوده است:
(وَ مَآ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِى إِلَيْهِ أَنَّهُ لَآ إِلَهَ إِلَّآ أَنَا فَاعْبُدُونِ .۳
ما پيش از تو پيامبرى نفرستاديم ، مگر اين كه به او وحى كرديم كه هيچ معبودى جز من نيست ، پس مرا بپرستيد).
آنان با كمال عقلانى و سلامت فطرى و صداقت و امانت و پاكى، دلسوزترين افراد به همنوعان خويش و الگوهاى راستين معرفت و تلاش در بهسازى زندگى دنيا و آخرت مردم بودهاند و هرگز سخنى جز حق و رفتارى جز عمل نيك