وطن دوستى در آنان است. ايشان در مقاطع مختلف, به اين نكته اشاره نموده است:
افراد سالم, افراد وطنخواه, افراد وطن دوست, افرادى كه نه شرقى باشند و نه غربى; بلكه در صراط مستقيم اسلاميّت و انسانيت باشند, انتخاب كنيد و به آنها رأى بدهيد. ۱
اشخاصى كه صحيح اند; اشخاصى كه متديّن اند; اشخاصى كه ملّى هستند; اشخاصى كه چپى و راستى نيستند; اينها را تعيين بكنند; در رئيس جمهور همان طور, در وكلايشان هم همين طور. ۲
امّا اينكه چنين سخنانى با ديدگاه رهبرى كه به وجود مرز جغرافيايى ميان ملل مسلمان, اعتقادى نداشت و مسلمانان را داراى يك مرز, آن هم مرز اعتقادى اسلام مى دانست و از طرفى, اسلام را سيلى خورده از طرف ملّى گراها مى دانست, چگونه قابل جمع است, نكته اى است كه با كاوش در روايات ائمه اطهار(ع) و سخنان ديگر آن رهبر فقيد, قابل حلّ است. همان طور كه از سخنان امام(ره) آشكار است, ايشان, آن گاه كه وطن دوستى را به عنوان يكى از شرايط كارگزاران نظام اسلامى مطرح مى سازد, آن را با قيدهاى «نه شرقى, نه غربى» و «نه چپى و نه راستى», و «صراط مستقيم اسلاميتْ» مقيّد مى نمايد و با اضافه نمودن اين قيود, جنبه هاى منفى و خطرناك وطن گرايى را نفى مى كند.
نكته قابل توجّه اين است كه اساساً در اسلام, تمام رابطه هاى فردى و اجتماعى, براساس معيارهاى دينى نقش مى بندد و نه معيارهاى قومى و قبيله اى, و بر اين اساس, در مسئله ازدواج و ارث, منزل واحد و يا وطن مطرح نيست.
چگونه مى توان وطن دوستى را به طور مطلق پذيرفت, در حالى كه رسول خدا فرموده است:
1.همان, ج۵, ص۲۷۷: سخنرانى در جمع عشاير (۲۱/۱/۱۳۵۸).
2.همان, ج۱۲, ص۳: پيام به مناسبت اوّلين دوره انتخابات مجلس شوراى اسلامى (۲۱/۱۲/۱۳۵۸).