بحثى درباره مكان غدير - صفحه 7

پيامبر در حَجّة الوداع [ به سوى مدينه] آمد، تا آن كه در «غدير جحفه» ، ميان مكّه و مدينه ، فرود آمد. ۱

علّت نام گذارى

از مجموع آنچه معجم هاى عربى درباره «غدير» گفته اند، مى توانيم آن را چنين تعريف كنيم : گودالى طبيعى در زمين، كه آب باران و سيل در آن جمع مى شود و تا تابستان نمى مانَد. ۲
غدير، به صورت «غُدُر» (به ضمّ هر دو حرف نخست)، «غُدْر» (به ضمّ حرف نخست و سكون حرف دوم)، «اَغدُره» و «غُدران» ، جمع بسته مى شود.
در بيان علّت نام نهادن واژه «غدير» بر گودالى كه در آن آب جمع مى شود، گفته اند:
1 . آن، اسم مفعول است ؛ زيرا سيل، آن را بر جاى مى نهد ؛ يعنى : هنگامى كه سيل، گودال را با آبْ پُر مى كند، آن را با آبش رها مى كند.
2 . آن، اسم فاعل از غَدْر است ؛ زيرا به واردان بر خويش خيانت مى كند، از آنان پوشيده مى ماند و به اهلش خيانت مى ورزد. نيز هنگام نياز شديد به آب آن [ در تابستان، ]بى آب مى گردد.
زبيدى، در معجمش تاج العروس، اين وجه [ دوم] را با شعر كُمَيت، تقويت كرده است:
و گذشتگان، به سبب خيانتش، آن را «غدير» ناميدند
و به غدير، لقب «غدير» دادند. ۳

1.الغدير : ج ۱ ص ۳۶، كشف الغمّة : ج ۱ ص ۴۸، التحصين : ص ۵۷۸ ح ۲۹ .

2.ر . ك : لسان العرب و تاج العروس :ماده «غدر» .

3.تاج العروس : ماده «غدر» به معناى خيانت .

صفحه از 25