و اضمحلال نگه دارند, صبر فى اللّه است.
و امّا صبر مع الله… براى مشاهدين جمال ذات است كه از مقام مشاهده جمال اسمايى, بيرون رفته و به مشاهده ذاتى رسيده اند… پس از اين, مقام استهلاك و فناست كه اسم و رسمى از سالك و صبر و سلوك نيست.
و امّا صبر عن اللّه… صبر مشتاقين و محبوبين جمال است كه پس از ارجاع آنها به مملكت خود, ناچار بايد صبر كنند و از جمال جميل براى اطاعت خود او محجوب باشد و اين, اشقّ مراتب صبر است. ۱
حضرت امام(ره) در مباحث عرفانى از برخى عرفا كه علماى شريعت و فقهاى اسلام را قشرى و عامى معرّفى كرده اند, سخت انتقاد كرده و معتقد است كه آنان در دام ابليس, گرفتار شده و از كيفيت سير و سلوك و مدارج غيب و شهود, بى اطّلاع اند.
مى دانيم كه متأسفانه, چنين نگرشى در گفتار برخى از عارفان پيشين, نسبت به فقها وجود داشته است. انتقاد شديد امام(ره) از چنين نگرشى, نشان دهنده ميزان حرّيت انديشه ايشان و پايبندى به تمام اصول و مبانى شريعت است. بارى! ايشان اگر عارف است, فقيه هم هست و به دامن چنين شخصيت جامع و ممتازى, گَرد برخى ادّعاهاى سست و بى اساس نمى نشيند. گفتار امام(ره) در موضوع ياد شده, چنين است:
اگر حكيمى يا عارفى در زنجير شيطان درآمد و محبوس و موقوف در همان عقليّات شد, به ديگران با نظر خوارى و بى مقدارى نظر كند و علماى شريعت را قشرى و فقهاى اسلام را عامى خواند, تا چه رسد به ديگران; و او جز خود و رفقاى خود كه انباردار مفهومات و اعتباريات هستند, كسى ديگر را به حساب نياورد و اين آفت, نيست جز از همان وقوف و سلطه ابليسيه; و اگر اينان حافظ حضرات و ساير در نشئات بودند, يا لااقل علماً و برهاناً مدارج غيب و شهود نفس, نشئات باطن و ظاهر آن را مى شناختند… مبتلا به اين دام بزرگ ابليس… نمى شدند. ۲