نگاهي به كتاب«شرح حديث جنود عقل و جهل» - صفحه 193

هستى, شامل: فرشته, انسان و جن, سارى است. سريان مرتبه اى از فهم و شعور در حيوان نيز فى الجمله پذيرفته شده است; امّا سريان علم در عالم نباتات, بويژه, در هاله اى از ابهام است.
علم و دستاوردهاى تجربى, در اين زمينه سكوت كرده اند. فلسفه, تلاش كرده است با قانون مساوقيت و جدايى ناپذيرى وجود و علم, ثابت كند كه هر موجودى به ميزانى كه از وجود بهره دارد, از علم و شعور نيز بهره دارد; هر چند ميان فلاسفه در اين زمينه اتّفاق نظر وجود ندارد.
آنچه مهمتر و اساسى تر به نظر مى رسد, ظاهر, بلكه صراحت وحى و روايات در اين زمينه است. ميان مفسّران و محدّثان در چگونگى فهم و دريافت از ظاهر اين دسته از آيات و روايات, اختلاف چشمگيرى وجود دارد. در ميان طرفداران و منكران سريان شعور در تمام اجزاى هستى, صاحب نظران صاحب نامى وجود دارند. حضرت امام(ره), از جمله بزرگانى است كه در نوشته هاى خود, بر سريان شعور در اجزاى هستى, پاى فشرده است. ايشان در كتاب مورد بحث, ذيل اين عنوان كه «علم, از افضل فضائل است», چنين آورده است:
اين مطلب, به برهان متين پيوسته است كه دار وجود, دار علم است و ذرّه اى از موجودات, حتّى جمادات و نباتات, خالى از علم نيستند و به اندازه حظّ وجودى, حظّ از علم دارند. ۱
مقصود ايشان از جمله اخير, كه «به اندازه حظّ وجودي…», همان برهان فلسفى مساوقيت وجود با علم است.
پيداست كه مخالفت فيلسوف بزرگى همچون ابن سينا با اين قانون و نتيجه, از نظر حضرت امام (به عنوان فيلسوفى صاحب نظر), دور نبوده است. لذا بلافاصله به ديدگاه ابن سينا اشاره كرده و چنين آورده است:
اگرچه از بعضى اكابر فلاسفه در باب «اتّحاد عاقل و عقول», ظاهر شود كه عالم طبيعت و مادّه, خالى از عالميت و معلوميت است, به بيانى كه پيش ما

1.همان, ص۲۵۹ـ۲۶۰.

صفحه از 203