واقع شده اند, با عنوان (موثّقه) ياد مى نمايد كه علّت عدول ايشان از (صحيحه) به (موثّقه) به جهت فَطَحى بودن ابن بُكير ۱ و ناووسى بودن اَبان ۲ است. البته از ميان پنج نفرى از اصحاب اجماع كه امام(ره) تضعيف آنها را از قول بعضى از رجاليان نقل كرده, به توثيقى در عبارات ايشان درباره معروف بن خربوذ برخورد نكرديم; امّا شايد بتوان از مقايسه او با ديگر اصحاب اجماع در كلام امام(ره), توثيق او را نيز در نظر ايشان ثابت دانست, بخصوص با توجّه به آنكه عباراتى كه امام(ره) درباره او نقل مى كند, بجز عبارات كشّى, تضعيفى را در برندارد. امام(ره) آورده است:
ولم يتعرّض النجاشى لمعروف بن خربوذ ولم يوثّقه الشيخ والعلامة; وقال الثانى: «روى الكشّى فيه مدحاً و قدحاً» و قال ابن داوود: «وثقته أصحّ» و هو ظاهر أو مشعر بوجود الخلاف فيه. ۳
ب) صاحب «اصل» بودن راوى
امام(ره) اين حجّت را در ادامه بحث اصحاب اجماع آورده و بعد از آن, مفصّل ترين بحث رجالى در كتب فقهى ايشان است. ۴
اين بحث نيز در نقد دلايل علامه مجلسى و علامه بحرالعلوم طباطبايى براى اثبات وثاقت زيد نرسى آورده شده است كه آنها يكى از دلائل خود را صاحب «اصل» بودن او ذكر كرده اند. عبارت ايشان چنين است:
و عدّ النرسى من أصحاب الأصول و تسمية كتابه أصلاً, ممّا يشهد بحسن حاله و اعتبار كتابه. ۵
1.جامع الرواة, ج۱, ص۴۷۳.
2.همان, ص۱۲.
3.كتاب الطهارة, ج۳, ص۲۵۷ و ۲۵۸.
4.همان, ج۳, ص۲۵۸ـ ۲۶۸.
5.همان, ص۲۴۲.