برگرفته از شمارى از روايات است. ۱
2. شيخ عباس محمد آل سباع، محقّق چاپ جديد از حاشية المكاسب اصفهانى؛ مى گويد:
چنان كه چند نفر تصريح كرده اند، ما آن را در كتاب هاى حديث نيافتيم. ۲
3. پژوهشگران مؤسسه انتشارات اسلامى جامعه مدرسين گفته اند:
ما اين متن را از هيچ يك از معصومان(ع) در جوامع حديثى نيافتيم، جز آنچه از حاشية الارشاد از محقق ثانى نقل شده، كه او آن را به پيامبر(ص) نسبت داده شده... و ظاهراً قاعده اى فقهى باشد كه آن را از شمارى از روايات، برگرفته اند... . ۳
4. علامه سيد مرتضى خلخالى نجفى، محقق كتاب مستمسك العروة الوثقى چنين گويد:
اين حديث، گرچه در پاره اى از كتاب هاى فقهى يافت شده، ولى پس از جست و جو در كتاب هاى حديث سنى و شيعه و پس از يارى گرفتن از برخى فهرست هاى آماده براى ضبط حديث نبوى، بر آن دست نيافتيم. ۴
5. پژوهشگران مؤسسه نشر آثار امام خمينى مى گويند:
در كتاب هاى روايى، آن را نيافتيم و ظاهراً قاعده اى فقهى، برگرفته از روايات باشد.... ۵
6. سيد محمد قاضى طباطبايى، محقق كتاب دليل الناسك به نقل از آقاى حكيم گويد:
آن را با اين لفظ در مجامع حديثى نيافتم و ظاهراً قاعده اى است برگرفته از آنچه در باب هاى گوناگون فقه آمده است. ۶
گذشته از اين، در سخنان برخى از بزرگانْ تصريح مهمى در اين زمينه هست؛ چنان كه شيخ اصفهانى، پس از نقل ادّعاى برخى از آنان ـكه آن را روايت دانست اند و استناد بسيارى اصحاب به آن را جبران گر سستى سندش مى دانندـ عقيده دارد كه اصل روايتْ نامعلوم است و استناد اصحاب به آن دانسته نيست؛ چنان كه صرف عمل آنان بر طبق روايت، سستى سند آن را جبران نمى كند. ۷
1.جواهر الكلام، ج ۳۷، ص ۱۴۵.
2.حاشية المكاسب، ج ۲، ص ۳۰۱.
3.منية الطالب فى شرح المكاسب، شيخ موسى بن محمد نجفى خوانسارى، تقرير بحث ميرزاى نايينى، ج ۲، ص ۱۷۰، در حاشيه.
4.مستمسك العروة الوثقى، ج ۱۰، ص ۱۴۴.
5.البيع، سيد مصطفى خمينى، ج ۲، ص ۳۹۱.
6.دليل الناسك، ص ۲۶.
7.حاشية المكاسب، تحقيق: شيخ عباس محمد آل سباع، ج ۲، ص ۳۰۵.