عبارت نخست را جز در كلام آقاى گلپايگانى در افاضة العوائد، در گفتارى از وى درباره مسأله حكومت در علم اصول نيافتيم؛ آنجا كه مى گويد:
و چنين است گفته شارع: لا حكم لكثير الشك. ۱
اما عبارت دوم، در ميان آنان شهرت دارد و آن را در بسيارى از كتاب هاى اصولى و فقهى ايشان مى يابى؛ به عنوان نمونه: سيدمحسن حكيم، ۲ امام خمينى، ۳ شيخ محمدرضا مظفر، ۴ سيدمحمد روحانى، ۵ سيّد محمدصادق روحانى، ۶ سيدعلى سيستانى و ۷ سيّد محمدسعيد حكيم. ۸
ما اين عبارت ها را در سخنان كسى پيش از شيخ نايينى ـ كه در تقريرات بحث هاى مختلف او بسيار وجود دارد ـ نيافتيم. در خور نگرش است كه وى گاهى آن را به خود پيامبر(ص) نسبت مى دهد؛ چنان كه در گفتار او آمده:
مانند فرموده او(ص): لا شك لكثير الشك. ۹
و گاهى آن را به مطلق معصوم نسبت مى دهد؛ چنان كه گويد:
فمثل قوله(ع): لا شك لكثير الشك. ۱۰
آنچه در اين زمينه از سخن او در خور توجه است، تمسك او به خود الفاظ اين عبارت است؛ چنان كه در موارد زير آمده است:
1. گفتار او: فإنّ مثل قوله: «لا شك لكثير الشك»، با مدلول لفظى اش موضوع اين گفته او را كه «اذا شككت فابن على الاكثر» بيان كرده، دايره موضوع را تنگ مى سازد. ۱۱
2. همانا نفى حكم به زبان نفى موضوع هم يكى از اقسام حكومت است؛ آن گاه كه نفى تركيبى باشد، به مفاد ليس ناقصه؛ مانند اين گفته معصوم(ع): «لا شك لكثير شك». ۱۲
3. و مثال دومى مانند گفته امام على است: «لا شك كثير الشك»؛ زيرا به مدلول
1.افاضه الفوائد، گلپايگانى، ج ۲، ص ۳۲۱.
2.مستمسك العروة الوثقى، ج ۷، ص ۶۶۲.
3.كتاب البيع (مؤسسه تنظيم نشر آثار امام خمينى)، ج ۱، ص ۵۲۳.
4.أصول الفقه، ج ۲، ص ۱۹۷.
5.منتقى الأصول، ج ۳، ص ۴۵۴ و ج ۵، ص ۴۳۳.
6.فقه الصادق، ج ۱۸، ص ۴۲۵ ؛ زبدة الأصول، ج ۳، ص ۴۸۳.
7.قاعدة لا ضرر و لا ضرار، ص ۲۳۷.
8.المحكم فى أصول الفقه، ج ۵، ص ۱۷۶.
9.منية الطالب، تقرير بحث نايينى از خوانسارى، ج ۳، ص ۳۸۶.
10.همان، ص ۳۸۸.
11.همان، ص ۴۰۸.
12.فرائد الاصول، تقرير بحث نايينى به وسيله كاظمى، ج ۳، ص ۲۶۴.